×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
بحران در سرزمینی بی‌پاسخ؛ وزارت نیرو و انکار تشنگی ملی

بحران در سرزمینی بی‌پاسخ؛ وزارت نیرو و انکار تشنگی ملی

اخبار اجتماعی پایشگر– در سرزمینی که رودهایش خشکیده‌اند و مردمش با قطره‌چکانی امید روز را شب می‌کنند، نهاد مسئول نه تنها پاسخ نمی‌دهد، بلکه با سکوت سنگین خود، عطش اعتماد را نیز بی‌پاسخ گذاشته است.

بحران آب در ایران، حکایتی‌ست از ناترازی مدیریتی و انفعال ساختارهایی که قرار بود ناجی باشند، نه ناظر از دور.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، بحران آب در ایران دیگر یک هشدار زیست‌محیطی نیست، بلکه فریادی خاموش از دل زمین تشنه است.

رودها به خاطره بدل شده‌اند، و سدها، این نمادهای قدرت مهندسی، اکنون بیشتر به مخازن فراموشی شباهت دارند.
نبود برنامه‌ریزی بلندمدت، واگذاری بی‌ضابطه منابع به صنایع پرمصرف، و نادیده‌گرفتن اقلیم شکننده کشور، تصویری از مدیریت آشفته بحران را به نمایش گذاشته است.

آنچه آزاردهنده‌تر است، سکوت و انفعال وزارت نیرو است؛ نهادی که باید در مقام پاسخگویی باشد، اما به جای شفافیت، در حصار توجیه و تأخیر پنهان شده است.

چرا کسی حساب نمی‌خواهد؟ شاید پاسخش در ساختار ناکارآمد نظارت عمومی و ضعف رسانه‌های مستقل نهفته باشد.
وقتی جای دیالوگ با مردم را مصاحبه‌های آماده و شعارهای تکراری می‌گیرد، مسئولیت‌گریزی به هنجار بدل می‌شود.

بحران آب، حاصل بی‌توجهی‌هایی‌ست که لایه‌لایه در تصمیمات مدیریتی رسوخ کرده‌اند.
از نبود اراده برای اصلاح سیاست‌های بهره‌برداری تا فقدان مطالبه‌گری حقیقی در نهادهای نظارتی.

و تا زمانی که صدای مردم، نه به اعتراض بلکه به اندوه فروکاهیده شود، وزارت نیرو نیز در سایه این سکوت به راهش ادامه خواهد داد، بی‌آن‌که حسابی پس دهد.

ناکارآمدی مدیریت بحران در ایران را نمی‌توان صرفاً به یک عامل محدود کرد.
این پدیده نتیجه‌ی هم‌افزایی ساختاری، سیاسی، فرهنگی و مدیریتی است که در طول دهه‌ها شکل گرفته‌اند.
نبود برنامه‌ریزی علمی مبتنی بر داده‌های واقعی، تمرکزگرایی شدید در تصمیم‌گیری‌ها، بی‌توجهی به نظرات کارشناسان مستقل، و عدم اولویت‌بخشی به تاب‌آوری شهری و روستایی در برابر بحران‌ها باعث شده که سازوکارهای مقابله با حوادث طبیعی و انسانی بیشتر حالت واکنشی داشته باشند تا پیش‌گیرانه.

از سوی دیگر، فقدان شفافیت، پاسخگویی و نظارت مؤثر، موجب تضعیف اعتماد عمومی و شکل‌گیری حلقه‌های بسته مدیریتی شده که نه به مردم پاسخ می‌دهند و نه از تجربیات گذشته درس می‌گیرند.

نبود آموزش‌های فراگیر و مستمر در سطح جامعه و نهادهای اجرایی، همچنین نادیده‌گرفتن نقش رسانه‌های مستقل در آگاهی‌بخشی، به چرخه‌ای از تکرار اشتباهات منجر شده‌اند.

در چنین فضایی، بحران به جای اینکه فرصتی برای اصلاح و یادگیری باشد، به بن‌بستی برای بازتولید ناکارآمدی تبدیل می‌شود.

منبع خبر : پایشگر
false
true
false
false

true