×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
سرانجام مجادله رئیس و معاون بر سر نان‌رسانی به نورچشمی‌های دولت و مافیای خودروساز/آقای روحانی از شما دیگر بعید است!

سرانجام مجادله رئیس و معاون بر سر نان‌رسانی به نورچشمی‌های دولت و مافیای خودروساز/آقای روحانی از شما دیگر بعید است!

گروه یادداشت و تحلیل اقتصادی پایشگر: میثم هاشم خانی- قبل از مرور پرسش محوری در مجادله پرتنش اخیر آقایان روحانی و جهانگیری در نشست سران قوا، بگذارید یک فرض تخیلی را بررسی کنیم:

فرض کنیم معجزه‌ای شود و از فردا، هر روز ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان درآمد بادآورده به خزانه دولت واریز شود. این درآمد عظیم که حدودا ۸ برابر کل بودجه روزانه وزارت آموزش‌وپرورش با ۱ میلیون پرسنل و ۱۳ میلیون دانش‌آموز است، چگونه می‌تواند حاصل شود؟

کافی‌ست قیمت بنزین و گازوییل ما به میانگین کشورهای همسایه برسد و کل درآمد فروش هم به حساب دولت واریز شود. به‌طور سرانگشتی با توجه به میانگین قیمت ۰.۷ دلاری بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه و مصرف روزانه ۸۰ میلیون لیتر بنزین و ۸۰ میلیون لیتر گازوییل در ایران، به رقم تقریبی ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز می‌رسیم.

حالا فرض کنیم قرار است هیات دولت درباره شیوه هزینه‌کرد این درآمد بادآورده عظیم تصمیم بگیرد. به نظرتان کدام یک از موارد زیر در اولویت قرار می‌گیرند؟

۱. جهش میزان توزیع دلار ارزان بین واردکنندگان نورچشمی، به بهانه حمایت از مصرف‌کنندگان
۲. جهش توزیع وام‌های بدون بهره بین خودروسازان نورچشمی و پتروشیمی‌های نورچشمی، تحت عنوان حمایت از تولیدکنندگان
۳. افزایش ۹ برابری یارانه نقدی هر ایرانی که تقریبا باعث ریشه‌کنی فقر مطلق در کشور می‌شود (با درآمد جدید روزی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی، امکان‌پذیر است)
۴. ارائه سهمیه یکسانی از دلار رایگان و بنزین رایگان به همه ایرانیان، و اجازه خرید و فروش آزادانه این سهمیه توسط افرادی که به آن نیازی ندارند.

من برای ۲ مورد نخست، عنوان یارانه_سیاه را مناسب می‌دانم و ۲ مورد دوم را هم یارانه_سپید می‌نامم.

مقصودم از یارانه سیاه، یارانه‌ای‌ست که:

اولا، مشوق فساد است.

ثانیا، مخرب عدالت است به این معنا که سهم فقیرترین دهک درآمدی از آن تقریبا صفر است.

ثالثا، مخرب رونق اقتصادی است به این معنا که ریل رقابت میان صاحبان کسب‌وکارها را، از رقابت سالم بر سر بهبود کیفیت و قیمت محصولات‌شان، به رقابت بر سر کسب هر چه بیشتر عنایات دولتی منحرف می‌کند.

اما به مشاجره پرتنش روحانی و جهانگیری در جلسه اخیر سران قوا برگردیم. ظاهرا در این جلسه آقای روحانی تصمیم خود درباره افزایش قیمت بنزین را بیان کرده و تاکید می‌کند که درآمد حاصله باید صرف «حمایت از تولید» شود [اسم رمز مشهور، برای ریختن بیت‌المال به حلق نورچشمی‌های خودروساز و بانکدار و واردکننده و امثالهم]

در مقابل، آقای جهانگیری به طرح «اختصاص سهیمه یکسان بنزین و گازوییل به هر ایرانی» اشاره می‌کند: قیمت بنزین و گازوییل ثابت مانده و تک‌تک ایرانیان می‌توانند سهمیه خود را مصرف کنند یا آن را با قیمت توافقی به دیگران بفروشند. همچنین تضمین می‌شود اگر هر شهروند در پایان ماه سهیمه خود را مصرف نکند و در عین حال نتواند بفروشد (عمدتا فقیرترین شهروندان ساکن در مناطق دورافتاده)، دولت سهیمه او را به قیمتی معادل میانگین قیمت بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه، بخرد.

آقای روحانی شدیدا با این طرح مخالفت می‌کند و بعد از تاکید آقای جهانگیری بر حمایت تعداد زیادی از اقتصاددانان از این طرح، آقای روحانی عصبانی می‌شود و نهایتا آقای جهانگیری با اعتراض جلسه را ترک می‌کند (منبع: روزنامه سازندگی، ۳ تیر ۹۸، صفحه یک)

در واقع پرسش محوری مشاجره این بوده است:

درآمد هنگفت حاصل از حذف یارانه بنزین و گازوییل، به جیب دولت برود [و قاعدتا بخش عمده آن صرف جهش توزیع انواع یارانه_سیاه بین نورچشمی‌ها شود]؛ یا مستقیما به جیب مردم برود [و به نوعی از یارانه_سپید تبدیل شود که حتی فقیرترین ساکنان مناطق دورافتاده کشور هم سهمی یکسان از آن ببرند]؟

تاکید می‌کنم که قصدم تاکید بر اهمیت کلیدی پرسش فوق است، و نه حمایت از آقای جهانگیری (گو اینکه ایشان در سال قبل یکی از عظیم‌ترین مصادیق یارانه‌های سیاه را ذیل شعار توزیع دلار دولتی برای حمایت از مردم پایه‌گذاری کرد).

در یک سال اخیر، بخش عمده نوشته‌های تحلیلی نگارنده بر این موضوع متمرکز بوده که تا همه انواع یارانه سیاه را به یارانه‌های سپید تبدیل نکنیم، محال است به رونق اقتصادی برسیم (حتی اگر همه تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان همین امروز برطرف شوند)

بنابراین از صمیم قلب امیدوارم که پرسش فوق، یکی از محورهای اصلی رقابت‌های سیاسی در ۲ انتخابات پیش رو باشد و همه طیف‌هایی سیاسی رقیب درباره‌اش برنامه «سنجش‌پذیر» ارایه کنند. تحقق این امید، یعنی زیر و رو شدن جبهه‌بندی‌های انتخاباتی موجود که عمدتا حول کلی‌گویی‌‌های تکراری یا حول «زنده باد فلان» یا حول «مرده باد بهمان» شکل گرفته‌اند و نه حول ارایه یک مانیفست اقتصادی دقیق .

false
true
false
false

true