ضرورت تربیت کردن سلیقه جامعه
گروه یادداشت و تحلیل فرهنگی پایشگر- میلان کوندرا در یکی از کتابهایش به پدیده ای اشاره می کند بعنوان جذابیت انکار ناپذیر ابتذال و معتقد است که همه ی انسانها کمابیش تمایل عجیبی به چیزهای سطحی و دم دستی داریم.
مضامین مزخرف ونخ نما، ملودرام های اشک آور،حاشیه های زندگی هنرمندان چیزهایی که با احساسات ما بازی کند و شعورمان را به بازی بگیرد.ابتذال از ریشه بذل کردن به معنی بذل توجه بر چیزی است که در ذات ارزش آن را ندارد.
بطور مثال شما اگر یک آفتابه را طلاکوبی کنید کار مبتذلی کرده اید. برای اینکه آفتابه آفتابه است حتی اگر طلا باشد باز هم آفتابه ست.ابتذال در دنیا طرفداران فراوانی دارد.موسیقی های پرفروش ، فیلم های پرفروش ،محصولات پرفروش از یک الگوی ثابت پیروی می کنند و معمولا به جز مواردی استثنا از ارزش هنری برخوردار نیستند.
اینگونه است که کتاب های سطحی می فروشد ولی صادق چوبک را نمی شناسند یا فیلم های هالیوودی می فروشد و فیلم های اصیل را کمتر کسی دیده.ابتذال همواره دو سر دارد. آنها که آن را تولید می کنند و آنها که آنرا مصرف می کنند. تا زمانی که تقاضا برای ابتذال وجود دارد عرضه آن در دنیا ادامه خواهد داشت.
شاید برای مقابله با ابتذال تنها راه تربیت کردن سلیقه جامعه است.این کار مثل آشنا کردن کسی که عمری به خوردن آب لجن عادت کرده با یک جرعه آب زلال می ماند. تا وقتی از آب چشمه نخورده است نمی توان از او انتظار داشت که ملاک درستی برای تعیین کیفیت آب داشته باشد. اما مسلم بدانید که بعد از آن هرگز نخواهد توانست از آن آب لجن لذت ببرد .درست مثل وقتی که بعد از استفاده از یک کالای بنجل به شما یک کالای با کیفیت و درجه یک بدهند .
بعد از آن شما دیگر آن آدم سابق نیستید و فرق بنجل و با کیفیت را با تمام وجود حس میکنید.