
قفقاز در آستانه بازتعریف ژئوپلیتیک /زنگزور؛ شاهراهی که ایران از دست میدهد و ناتو به دست میآورد
اخبار سیاسی پایشگر– کریدور زنگزور در آستانه تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی است؛ مسیری که میتواند ایران را از شاهراه ترانزیت آسیا به اروپا کنار بزند.
تفاهم واشنگتن میان ارمنستان و آذربایجان، علاوه بر پیامدهای اقتصادی، حضور مستقیم آمریکا و ناتو را به مرزهای شمالی ایران نزدیکتر میکند.
در حالی که دیپلماسی منطقهای به واکنشهای شعاری بسنده کرده، خطر حذف استراتژیک ایران هر روز جدیتر میشود.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، تحولات اخیر در قفقاز جنوبی، بهویژه توافقات مقدماتی میان ارمنستان، آذربایجان و ایالات متحده در کاخ سفید درباره پروژه کریدور زنگزور، یک تغییر ژئوپلیتیک مهم را در آستانه شکلگیری قرار داده است.
این پروژه، اگر به مرحله اجرایی برسد، میتواند جایگاه ایران را در مسیر ترانزیت کالا میان آسیا و اروپا به شدت تضعیف کرده و دسترسی مستقیم کشور به بازارهای منطقهای و فرامنطقهای را محدود کند.
تغییر موارنه امنیتی شمال
فراتر از پیامد اقتصادی، نزدیکی بیشتر آمریکا و ناتو به مرزهای ایران از مسیر ارمنستان و آذربایجان، موازنه امنیتی شمال کشور را تغییر خواهد داد.
این شرایط، نتیجه مستقیم چند دهه کمتوجهی و رویکرد بسته جمهوری اسلامی در قبال کشورهای قفقاز و آسیای میانه است.
فرصتهایی که پس از فروپاشی شوروی برای همکاری گسترده فراهم شد، اما با سیاستهای ایدئولوژیک و ماجراجویانه از دست رفت.
با وجود تهدیدهای آشکار این توافقات برای منافع ملی، واکنش ایران بیشتر در قالب شعار، تهدید و موضعگیری رسانهای بوده و از مسیر یک دیپلماسی فعال و چندلایه فاصله دارد.
دستگاه سیاست خارجی، به جای تعامل پیشدستانه با همه طرفهای درگیر، خود را در قالب یک طرف ناظر و منفعل قرار داده است.
حضور در فرایندهای مذاکره
این در حالی است که مسیر منطقی، حضور فعال در فرآیندهای مذاکره، ایجاد ائتلافهای تاکتیکی با کشورهای منطقه و تعریف منافع مشترک اقتصادی و امنیتی با طرفین است.
دیپلماسی هوشمند میتواند حتی در شرایطی که توافقات اولیه شکل گرفتهاند، فضای اجرایی شدن آنها را به نفع ایران تعدیل یا کند کند.
برای مدیریت این وضعیت، ایران نیازمند یک استراتژی دیپلماتیک چندوجهی است: نخست، ورود به گفتوگوهای مستقیم و غیرمستقیم با ارمنستان و آذربایجان با تأکید بر منافع مشترک اقتصادی و فرهنگی.
دوم، استفاده از ابزارهای اقتصادی، مانند پیشنهاد مسیرهای ترانزیتی جایگزین یا سرمایهگذاری در زیرساختهای منطقه، برای بازگرداندن نقش ایران در معادلات حملونقل.
و سوم، برقراری کانالهای ارتباطی فعال با بازیگران خارجی مؤثر، از جمله اتحادیه اروپا و حتی آمریکا، با هدف مدیریت پیامدهای امنیتی حضور آنها در مرزهای ایران.
چنین رویکردی نیازمند رهایی از قالب «مقابله مطلق» و پذیرش واقعیتهای جدید ژئوپلیتیکی است.
مراقبت از عناصر افراطی داخلی
همزمان، باید به چالش داخلی نیز توجه کرد: جریانهای افراطی و امنیتی در داخل کشور، که هرگونه تعامل دیپلماتیک را به سازش تعبیر میکنند، میتوانند مانع اجرای سیاستهای عقلانی شوند.
مهار این جریانها، از طریق اجماعسازی در سطح حاکمیت و تأکید بر اینکه منافع ملی مقدم بر اهداف ایدئولوژیک است، ضروری است.
در غیر این صورت، تداوم انفعال یا واکنشهای صرفاً هیجانی، تنها مسیر را برای تکمیل پروژههایی مانند کریدور زنگزور هموارتر خواهد کرد و ایران را به تماشاگر منفعل یک بازی بزرگ بدل میسازد که روزگاری خود میتوانست یکی از طراحان اصلی آن باشد.