از آهو تا دختر دُردانه و محبوب ناصرالدین شاه/نمایشی با ادبیات قجری
گروه فرهنگی هنری پایشگر – سپیده آرمان،با فیلم سینمایی آهو” به عرصه بازیگری معرفی شد. برای بازیگری در همین فیلم، از جشنواره کازان روسیه جایزه دریافت کرد و حالا اورابا اجرای نقش فخر الدوله درصحنه تئاتر می بینیم.
او این روزها ،مشغول اجرای نقشی در نمایش “باغ شب نمای ما” به کارگردانی هادی مرزبان است.دراولین نقش آفرینی اش در صحنه،نقش دختر ناصر الدین شاه را بازی می کند.آرمان، در مورد نحوه همکاری اش بااین گروه، به خبرنگار پایگاه خبری پایشگر گفت:آقای مرزبان یکی از بزرگترین کارگردانان عرصه تئاتر کشور هستند و من هم پیش از این، نمایشهایی از ایشان در سالنهای مختلف دیده بودم و تماشای این آثار، تجربه متفاوتی ازتئاتر را در من ایجاد کرد. روزهای ابتدایی تیر ماه بود که آقای مرزبان از من خواستند تا برای ایفای نقش فخرالدوله، با گروهاشان همکاری کنم ؛پذیرفتم و برای من افتخاری بود که در کنار این کارگردان کار بلد، تجربه بازی داشته باشم.
وی در مورد تفاوت اجرای صحنه وبازیگری در سینما گفت:به باور من بازیگری در صحنه و بازیگری درسینما دومقوله متفاوت است که برای هر کدامشان باید گونهای از بازیگری که اقتضای آن فُرم است، را اجرا کنی.بازیگری در تئاتر به نسبت بازیگری در سینما اغراق شدهتر است در حالی که در سینما بر حسب اینکه مقابل کدام لنز قرار داری و فاصله ات با دوربین چقدر است؛ باید بازی ات را کنترل کنی واغراق در بازیگری سینما ،چندان مورد پسند نیست. در این نمایش تمام تلاشم را کردم آنگونه از بازیگری که مد نظر کارگردان بود، را اجرا کنم.
آرمان در مورد ادبیات قجری این نمایش گفت:یکی از مولفههای نمایش ما ادبیات قجری آن است.آقای مرزبان نقل قولی از آقای رادی دارند. ایشان میگفتند که ادبیات قاجاری با گلشیری آغاز و با من در نمایش” باغ شب نما” به اتمام رسید. متن این نمایش، وزن خاصی دارد و شبیه سایر نمایشنامهها نیست، اگر حتی حرف اضافهای از دیالوگ را حذف کنی به وزن آن آسیب زدهای و انگار همه ما در حال خواندن شعر هستیم، شعری که با کوچکترین تغییر در سکون یا حروفش، وزن و زیبایی خود را از دست میدهد و باید دیالوگها مو به مو بر اساس متن قرائت شود.از آنجا که من علاقه شدیدی به ادبیات دارم این متن موزون جذابیت نمایشنامه را برایم جذاب تر کرد.
وی در مورد اجرای نقش فخر الدوله گفت:فخرالدوله دختر دردانه و محبوب ناصرالدین شاه از زنی گرجستانی به نام گلبدن خانم بود که پس از مدتی به دلیل امانتداری، کلیددار خزانه ناصرالدین شاه شد و خازن الدوله نام گرفت. فخرالدوله در کودکی مادرش را از دست داد و پدر تربیت او را به معلمان فرانسوی سپرد. به همین دلیل او از کودکی با زبان فرانسه و همچنین کتابها و اشعار فرانسوی آشنا شد. فخرالدوله شاعره بود و شکار هم از دیگر مهارتهای او بود. پس از اینکه نمایشنامه را خواندم سعی کردم در منابع موجود در خصوص فخرالدوله تحقیق کنم وبااین شخصیت بیشتر آشنا شوم.فخرالدوله دختری حساس و مهربان بودکه به نیازمندان کمک میکرد و عاشق مردی در دربار پدر شد که در شان و منزلت او نبود. پدر به رغم مخالفت اما به دلیل علاقهای که به فخرالدوله داشت پذیرفت. ناصرالدین شاه پس از ازدواج فخرالدوله تاب دوری او را نداشت و هر شب او را به محضر خود فرا میخواند و کتابت خاطرات روزمره ناصرالدین شاه ،بر عهده همین دختر ناز پرورده بود.
آرمان درباره تجربه حضورو همکاری با هنرمندان پیکسوت گفت:تجربه بسیار دلنشین و به خاطر ماندنی بود. از هادی مرزبان در کسوت کارگردان بسیار آموختم . ایشان بسیار جزئی نگر هستند و تاکید بسیاری بر مقوله تمرینهای روزانه دارندوازایرج راد عزیز که همبازی من در این نمایش بودند بسیار درس گرفتم و خانم کابلی هم بسیار، حرفهای و کار بلد بودند.درواقع در نخستین کار صحنه ای، حضور در کنار افراد حرفه ای تئاتر،برای من تجربه خوبی بود.