true
اقتصاد دلاریزه و بی خردی مسوولان
گروه یادداشت و تحلیل پایشگر: احسان سلطانی- در سه سال اخیر نرخ دلار عملا 7 برابر شده است یعنی ارزش پول ملی به یک هفتم سه سال اخیر رسیده است. لذا به نظر میرسد که فشار تحریمها تنها یک بهانه است.
دلایل عمده دیگری باید برای این وضعیت برشمرد که مهمترین آن سوء مدیریت دولت و بانک مرکزی است که از منابع در اختیار دولت و امکانات کشور به خوبی استفاده نمیکنند و عملا دست بانکها را در خلق پول باز گذاشتهاند و عدهای عامل عمده رشد نرخ ارز هستند. لذا آنچه در بازار بهانه میکنند که سوداگران در بازار هستند و یک عده مشغول خرید و فروش در صرافی یا کف خیابان فردوسی و… هستند اینها در مقابل عرضه و تقاضای اصلی ارز، و هزاران میلیارد تومان خلق پول بانکها و گردش مالی آنها عددی نیستند و نمیتوانند روی قیمت دلار اثرگذار باشند. چون تقاضای جدی ندارند و این بازار کم عمق است و لذا مشکل را باید در جای دیگری مدیریت کنند.
نکته دیگر اینکه کشور در همین سه سال درآمد ارزی کم نداشته است و در سالهای 99-1397، معادل 173 میلیارد دلار درآمد ارزی و 100میلیارد دلار ذخایر ارزی داشته که اگر صادرات غیر نفتی به شکلهای مختلف را به آن اضافه کنیم منابع ارزی کشور رقم قابل توجهی است و این منابع ارزی در مقابل قیمت نفت زیر 10 دلار دوران جنگ و اوایل دولت خاتمی، بسیار قابل توجه است.
در نتیجه اگر درست مدیریت میشد میتوانست از مشکلات امروز جلوگیری کند. پرسش این است که چرا در اردیبهشت و خرداد 97 که اقتصاد دچار شوک ارزی شد و در آن دوران منابع ارزی کم نبوده نتوانستند بازار را به تعادل برسانند و جلوی نوسان قیمتها را بگیرند. در مقطع بعد در سال 98 چرا مانع رشد قیمتها نشدند و در سال 99 چرا بازهم دچار شوک ارزی هستیم و در این مدت چرا یک سیاست مناسب تجاری و مدیریت ارزی مناسب حاکم نشده است؟
و چرا اقتصاد با سه شوک پی در پی ارزی مواجه شده است؟ بانک مرکزی با وجود آنکه منابع ارزی داشته چرا از مدیریت بازار ناتوان بوده است؟ کسانی که ذخایر ارزی را ناموس بانک اعلام کردند چرا با تزریق به موقع و مدیریت به موقع بازار پول و ارز نتوانستند مانع این افزایش قیمتها شوند؟ کسانی که در بانک مرکزی نسبت به منتقدان خود از انصاف دم میزنند چرا قادر به تعادل در بازار با وجود منابع ارزی سالهای اخیر و ذخایر ارزی موجود نبوده اند؟
چه اتفاقی در ساختار اقتصاد افتاده که شوکهای ارزی با وجود منابع ارزی بیشتر نسبت به گذشته متفاوت شده است و همچنان نرخ دلار و قیمتها و تورم حاصل از آن روی کالاهای مصرفی مانندکره، پنیر، لوازم خانگی، سیگار و… ادامه دارد؟
پرسش دیگر این است که وقتی مردم و خانوارها قدرت خرید کافی ندارند و توان خرید یک موبایل، یخچال و تلویزیون وارداتی را ندارند، این تقاضای دلار و ارز از کجا وارد بازار میشود و دنبال خرید چه کالایی هستند؟ وقتی مسافرتها بهشدت کاهش یافته، به دنبال چه نوع تقاضایی هستند و چه کسانی خریدار ارز در حجمهای بالا هستند؟ واقعیت این است که قدرت خرید مردم اجازه تقاضای بالای ارزی را نمیدهد و بسیاری خرید و تقاضای کالاهای خارجی را کنار گذاشته وتوان خرید ندارند نه تقاضا دارند و نه پول کافی برای خرید این کالاهای خارجی را دارند.
براین اساس به نظر میرسد که وقتی سفر خارجی، واردات کالا و تقاضای خرید وجود ندارد، در نتیجه این دولت، بانک مرکزی و بانکهای خصوصی هستند که با سوءمدیریت، گردش مالی بالا در بازار، عملا وضعیت بازارهای دارایی مانند بورس، ارز، مسکن و… را به این سمت کشاندهاند.
➖ کسانی که به عنوان سیاهی لشکر در بازار میبینیم و مشغول دلالی هستند اینها کارهای نیستند و خرید و فروش آنها رقمی نیست. حال باید دولت پاسخ دهد که چگونه مدیریت کرده که قیمت هر کالایی به دلار مرتبط شده و اقتصاد دلاریزه شده است. اگر قرار است که هر کالایی به دلار سنجیده شود و متناسب با رشد دلار، قیمت سهام، خودرو، مسکن، ساختمان، و هر کالای دیگری افزایش داشته باشد چرا حقوق و دستمزد و قدرت خرید مردم را دلاریزه نمیکنند؟
false
true
https://paieshgar.ir/?p=76940
false
false