
ایران، مکانیسم ماشه و آزمون اعتماد به چین و روسیه/ وقتی ایران برای فرار از ماشه، به سایههایی بیضمانت پناه میبرد
اخبار سیاسی پایشگر– در حالیکه سه کشور اروپایی تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران کردهاند، تهران چشم امید به پکن و مسکو دوخته تا سد راه این اقدام شوند.
اما آیا چین و روسیه همان متحدانی هستند که ایران در بزنگاههای تاریخی به آنها نیاز دارد؟
تجربههای گذشته، روایت دیگری را زمزمه میکنند. شاید وقت آن رسیده باشد که دیپلماسی ایران، نقشه راه تازهای ترسیم کند.
زمینهسازی دیپلماتیک
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تهدید فعالشدن مکانیسم ماشه، تلاش کرده است با تکیه بر روابط راهبردی با چین و روسیه، مانعی در برابر اقدامات کشورهای اروپایی ایجاد کند.
این رویکرد بر پایه تصور تقابل این دو قدرت با سیاستهای غربی و بهویژه ایالات متحده شکل گرفته است.
ایران با برجستهکردن اشتراکات سیاسی و اقتصادی با پکن و مسکو، سعی دارد این دو کشور را به عنوان وزنههای تعادل در شورای امنیت به کار گیرد.
با این حال، این سیاست نیازمند اعتمادسازی عمیقتر و تضمینهای عملی است که در گذشته کمتر شاهد آن بودهایم.
سابقه تاریخی و تردیدها
تجربه تاریخی نشان داده که چین و روسیه در بزنگاههای حساس، از جمله در پروندههای تحریمی یا قطعنامههای شورای امنیت، همواره منافع ملی خود را بر حمایت بیقید و شرط از ایران ترجیح دادهاند.
در مواردی، این دو کشور با غرب همراه شدهاند یا مواضعی اتخاذ کردهاند که عملاً به انزوای بیشتر ایران منجر شده است.
بنابراین، اتکای بیش از حد به این دو قدرت بدون در نظر گرفتن واقعگرایی دیپلماتیک، میتواند ایران را در موقعیتی آسیبپذیر قرار دهد.
منافع چین و روسیه در پرونده ایران
چین و روسیه هرچند مخالفت خود را با مکانیسم ماشه اعلام کردهاند، اما این مخالفت بیشتر از آنکه ناشی از حمایت اصولی از ایران باشد، ریشه در رقابت ژئوپلیتیکی با غرب دارد.
این کشورها از ایران به عنوان ابزاری برای توازن در برابر نفوذ آمریکا استفاده میکنند، نه به عنوان متحدی استراتژیک با تعهدات بلندمدت.
در نتیجه، حمایت آنها ممکن است مشروط، محدود و قابل معامله باشد؛ بهویژه اگر منافع اقتصادی یا امنیتیشان در خطر باشد.
ضرورت بازنگری در دیپلماسی منطقهای
ایران برای مقابله مؤثر با تهدیدات بینالمللی، نیازمند دیپلماسی چندلایه و متوازنتری است که صرفاً بر محور چین و روسیه نچرخد.
تقویت روابط با کشورهای منطقه، بازتعریف تعامل با اروپا، و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی میتواند جایگزینی واقعگرایانهتر برای اتکای انحصاری به قدرتهای شرقی باشد.
در غیر این صورت، ایران ممکن است بار دیگر در بزنگاههای حساس، تنها بماند و هزینههای سنگینی را متحمل شود.
چرا نمیشود روی این دو کشور بهطور کامل حساب باز کرد؟
چین و روسیه بازیگران مستقلی هستند که منافع ملی خودشون را در اولویت قرار میدهند.
هرچند در ظاهر ممکن است با سیاستهای غرب مخالفت کنند، اما در عمل بارها دیدیم که وقتی پای منافع اقتصادی، امنیتی یا ژئوپلیتیکی در میان باشد، حاضرند مواضعشان رو تغییر بدهند، حتی اگر این تغییر به ضرر ایران باشد.
آنها متحد هستند یا شریک؟
باید بین “متحد استراتژیک” و “شریک تاکتیکی” تفاوت قائل شد. چین و روسیه بیشتر شریک تاکتیکی ایران هستند؛ یعنی تا جایی همراهی میکنند که برای خودشان سود داشته باشد.
پس ایران باید چه کار کند؟
اتکای صرف به شرق، بدون تنوعبخشی به روابط خارجی، میتواند خطرناک باشد. ایران باید دیپلماسی چندجانبهگرایانه را تقویت کند.
لازم است مسوولان دستگاه دیپلماسی کشورمان با کشورهای منطقه، قدرتهای نوظهور، و حتی برخی بازیگران اروپایی وارد گفتوگوهای هدفمند بشوند تا اگر چین یا روسیه عقبنشینی کردند، ایران دست خالی نماند.