true

بهانهجویی برای اشغالگری؛ توسعه سرزمینی اشغالگران در فلسطین
اخبار بینالملل پایشگر_ خطرناکترین دوگانه درباره مسئله فلسطین، رقابت غربی ها برای به رسمیت شناختن دولت فلسطین و در عین حال اقدام تلافی جویانه اسرائیل برای الحاق بخش هایی از غزه و کرانه باختری به اراضی اشغالی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایشگر، وضعیت «بن بست» در مذاکرات آتشبس با جنبش حماس و در عین حال شکلگیری کمپین به رسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی دولتهای جهان سبب شده است تا مقامات دست راستی دولت نتانیاهو در موضع «تهاجمی» قرار گرفته و برخلاف قطعنامههای شورای امنیت خواستار الحاق کامل کرانه باختری و بخشهایی از نوار غزه شوند!
تهدید ارتش رژیم صهیونیستی به الحاق بخشهایی از غزه در صورت عدم پذیرش آتشبس تحمیلی از سوی حماس و تصویب نمادین قانون گسترش دامنه حاکمیت اسرائیل بر «یهودیه و سامره» از سوی کنست، نشان دهنده وجود اراده جدی در میان صهیونیستها برای سوء استفاده از شرایط منطقه و انفعال جامعه جهانی است. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا نگاهی به اقدامات جامعه جهانی در جهت به رسمیت شناختن کشور فلسطین و در عین حال اقدامات تلافیجویانه رژیم صهیونیستی برای الحاق کرانه باختری و غزه داشته باشیم.
نشست نیویورک در سودای چندجانبهگرایی
نشست نیویورک سیام ژوئیه ۲۰۲۵ با حضور جمعی از کشورهای حامی ایده دو دولت در آمریکا برگزار شد. اساساً مسئله فلسطین بهعنوان یکی از مهمترین تلاشهای دیپلماتیک اخیر برای حل منازعه دیرینه فلسطین-اسرائیل شناخته میشود. این نشست با حضور وزرای خارجه کشورهای تأثیرگذار از جمله پادشاهی عربی سعودی، فرانسه و انگلیس تشکیل شد و هدف اصلی آن پیشبرد راهحل دو دولتی، پایان دادن به درگیریهای جاری در نوار غزه، و ایجاد سازوکارهایی برای انتقال قدرت و اداره این منطقه بود.
اهداف اصلی این نشست عبارتند از تقویت راهحل دو دولتی، تأکید بر ایجاد دو دولت مستقل فلسطین و رژیم صهیونیستی بر اساس مرزهای پیش از جنگ ۱۹۶۷ و قطعنامههای مرتبط سازمان ملل، بهویژه قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ که بر خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغالی تأکید دارند. هدف دوم ایجاد آتشبس پایدار در غزه، تلاش برای توقف درگیریهای نظامی، تبادل اسرا و تأمین امنیت غیرنظامیان در نوار غزه است.
دیگر هدف مهم این نشست ایجاد سازوکار انتقال قدرت در غزه بوده است. پیشنهاد تشکیل کمیتهای بینالمللی برای نظارت بر انتقال قدرت از جنبش حماس به تشکیلات خودگردان فلسطین و ایجاد ساختارهای امنیتی و بوروکراتیک برای اداره این منطقه از جمله موضوعات مطرح شده در این نشست بود. این اهداف در چارچوب «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» و رویکرد چندجانبهگرایی تعریف شدهاند که بر اعتبار قطعنامههای بینالمللی، احترام به مرزهای شناختهشده و همکاری میان دولتها برای حل منازعات تأکید دارد.
از حاشیه به متن آمدن ایده «اسرائیل بزرگ»
پس از به رسمیت شناخته شدن اشغال منطقه جولان سوریه از سوی دولت ترامپ به عنوان بخشی از خاک رژیم جعلی صهیونیستی، بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد بودند که چنین اقدامی با هدف آزمایش رفتار دولتهای منطقه و جامعه جهانی انجام شده تا در پروژه اصلی یعنی الحاق کرانه باختری و نوار غزه کمترین چالش برای تلآویو ایجاد شود. از سال ۲۰۰۵ تاکنون، نیروهای الترا ارتدکس در سرزمینهای اشغالی به دنبال ازسرگیری و احیای شهرکهای صهیونیستنشین در باریکه غزه بودند اما همواره این خواسته به دلیل وجود نیروهای مقاومت در این منطقه با شکست مواجه شده بود.
امروز اما پس از تخریب ۸۰ درصد منازل مسکونی در غزه به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا قصد دارد تا زمینه کوچ اجباری ساکنان این منطقه و سپس اشغال بخشها یا تمام نوار غزه را فراهم آورد. برخی منابع عبری معتقدند اگر تلآویو اقدام به الحاق کامل غزه نکند، احتمالاً جمعیت فلسطینی به جنوب این باریکه انتقال داده شده و مردم بر اساس الگوی اردوگاه «کار اجباری» بتوانند نیازهای ابتدایی خود را تأمین و برای بقا بجنگند. پس از اعلام رسمی شکست مذاکرات آتشبس از سوی استیو ویتکاف، حال به نظر میرسد رژیم صهیونیستی بهانه لازم برای تحت فشار قرار دادن حماس با اتکا به دوگانه «تسلیم» و «توسعه اشغالگری» را به دست آورده باشد.
در خصوص کرانه باختری نیز اوضاع تفاوت چندانی ندارد. پس از آنکه «بتسئل اسموتریج» سرکرده حزب «صهیونیسم مذهبی» علاوه بر وزارت دارایی، خواستار دریافت مدیریت امور امنیتی کرانه باختری در ارتش شد، نخستین زمزمهها در خصوص تغییر وضعیت حاکمیتی این منطقه به گوش رسید. این چهره افراطی به همراه بن گویر کرانه باختری را محل استقرار و فعالیت گروههای مقاومت دانسته و با هماهنگی فرماندهان ارتش و کابینه امنیتی اقدام به تأسیس «لشکر شرقی» کردند. از ابتدای نبرد طوفان الاقصی تا امروز، رژیم صهیونیستی به بهانه مقابله با تهدید ایران، عملیاتهای متعددی در مناطقی همچون جنین ترتیب داده و بسیاری از مجاهدان فلسطینی مستقر در این منطقه را شهید یا بازداشت کرده است. پس از قدرت گیری مجدد ترامپ در آمریکا، راستگرایان صهیونیست فرصت را برای تحقق رؤیای دیرینه خود یعنی الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی مناسب میبینند.
تصمیم اخیر کنست رژیم صهیونیستی در خصوص به رسمیت شناختن حاکمیت صهیونیستها بر کرانه باختری را میتوان گامی نمادین اما مؤثر در این روند تحلیل کرد. در واکنش به این تصمیم، آلمان تهدید کرده است که اگر اسرائیل بخواهد روند الحاق را دنبال کند، آنگاه برلین نیز به پاریس و لندن در کمپین به رسمیت شناختن دولت فلسطین خواهد پیوست. بیان چنین تهدیدی از سوی آلمان نشان دهنده میزان جدی بودن اراده صهیونیستها برای تغییر ژئوپلیتیک فلسطین اشغالی است.
بهره سخن
در شرایط کنونی خطرناکترین دوگانه قابل تصور در خصوص مسئله فلسطین، رقابت میان کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن دولت فلسطین و در عین حال اقدام تلافی جویانه اسرائیل برای الحاق کرانه باختری و بخشهایی از نوار غزه است. در این بازی گمراه کننده افکار عمومی جهان در حالی که سرمست از به رسمیت شناختن «کاغذی» دولت فلسطین از سوی دولتهایی همچون فرانسه، انگلیس، کانادا، اسپانیا و غیره هستند، رژیم صهیونیستی با قرار گرفتن در موقعیت «سلطه طلبی»، در برابر اراده مشکوک دولتهای غربی ایستاده و گام بلندی به سمت توسعه اشغالگری در فلسطین برمی دارد.
false
true
https://paieshgar.ir/?p=213289
false
false