بیخوابیِ مسئولان، بیثباتیِ بازار؛ وقتی عقربههای پیگیری به نفع سفره مردم نمیچرخند!
یادداشت و تحلیل پایشگر: شهراد اثنیعشری
در حالی که دولتمردان، از جمله وزیر اقتصاد، از تلاشهای بیوقفه و پیگیریهای شبانه روزی برای حل معیشت مردم سخن میگویند، واقعیتهای تلخِ بازار، روایت دیگری دارند.
فاصله گرفتنِ مداومِ شاخصهای اقتصادی از وعدهها، این سوالِ اساسی را پیش میآورد که اگر این حجم از تلاش صرفِ اصلاحِ ریشهها میشد، آیا باز هم «ابر تورم» برنده نهایی میدان بود؟
به نظر میرسد در اقتصاد ایران، میان «دویدن» و «رسیدن»، شکافی عمیق به وسعتِ سیاستگذاریهای اشتباه دهان باز کرده است، مانند فردی که روی تردمیل می دود و هیچ وقت به مقصد نمی رسد.
تفاوت میان «تلاش» و «اثرگذاری»
در دنیای سیاست و اقتصاد، بین صرفِ زمان و خروجیِ ملموس تفاوت بزرگی وجود دارد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که پیگیریهای شبانهروزی در جریان است، دلیل بدتر شدن اوضاع را میتوان در چند مورد جستوجو کرد:
مسیر اشتباه:
اگر کسی با تمام توان در مسیری اشتباه بدود، نه تنها به مقصد نمیرسد، بلکه از آن دورتر میشود.
پیگیری بدون اصلاح زیرساختهای پولی و رفع تنشهای بینالمللی، مانند ریختن آب در ظرف سوراخ است.
تورم مزمن:
وقتی نرخ تورم از حد مشخصی (ابر تورم یا تورمهای افسارگسیخته) فراتر میرود، سرعت تخریب آن از سرعت تصمیمگیریهای اداری بیشتر میشود.
در واقع، «سرعت بحران» از «سرعت دولت» سبقت گرفته است.
سناریوی «عدم پیگیری»؛ بدتر از این؟
اگر همین تلاشهای کنونی (هرچند کماثر) نبود، احتمالاً با فروپاشی کامل نظم بازار و قحطی کالا مواجه میشدیم.
در واقع، دولتها معمولاً با اقدامات مقطعی (مثل تزریق نقدینگی یا کنترل دستوری قیمتها) مانع از انفجار آنی میشوند، اما همین مسکنها در بلندمدت باعث «عمیقتر شدن بحران» میشوند.
تحلیل انتقادی
ادعای پیگیری شبانهروزی، آن هم از سوی وزیر اقتصاد، زمانی برای سفره مردم معنا پیدا میکند که خروجی آن در شاخصهای کلان (کاهش نرخ تورم و ثبات ارز) دیده شود.
نقد اساسی اینجاست:
اگر ساختار اقتصادی دچار ایراد باشد، تلاشِ مضاعفِ کارگزاران تنها به هدررفتِ انرژی میانجامد.
مردم تفاوت زندگی خود را نه با «ساعت کاری وزرا»، بلکه با «قدرت خرید ریال» اندازه میگیرند.
تداوم بحران نشان میدهد که یا ابزارهای در اختیار دولت کارآمد نیستند و یا صورتمسئله بهدرستی درک نشده است.




