تله ۵۴ درصدی سهام عدالت/ بیمه دانا در انتظار «صاحب صدای بلند» یا قربانی «حاکمیت شرکتی غایب»؟
اخبار بانک و بیمه پایشگر– سهم عمدهای که قرار بود مشارکت عمومی بیاورد، حالا به پردهای دودی برای پنهان کردن خلأ راهبردی بیمه دانا تبدیل شده است؛ در این ساختار بیمتولی، مدیریت ریسک و پایداری مالی در دام لابیهای پنهان گرفتار آمدهاند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، ساختار سهامداری بیمه دانا، با سهمی بیش از ۵۴ درصدی برای «سهام عدالت»، بیش از آنکه نمادی از «مشارکت عمومی» باشد، به مثال بارز پدیده «مالکیت پراکنده و نظارت غایب» در حاکمیت شرکتی تبدیل شده است.
این حجم از مالکیت، در تئوری قدرت مطلق را به سهامداران خرد میدهد، اما در عمل، فقدان یک سهامدار عمده حرفهای و استراتژیک را فریاد میزند.
شرکت از حضور نهادی قدرتمند که بتواند نقش راهبر بلندمدت را ایفا کرده و در بزنگاهها بهجای تماشاچی بودن، موتور محرک اصلاحات باشد، محروم مانده است.
این وضعیت، نوعی «غیبت صاحبخانه در خانهای شلوغ» را تداعی میکند که نتیجه آن، نادیده گرفته شدن اهداف کلان پایداری و مدیریت ریسک است.
پیامدهای فنی و بیمهای فقدان سهامدار اثرگذار
در صنعت بیمه که مبتنی بر اعتماد، مدیریت دقیق تعهدات و ارزیابی مستمر ریسک است، فقدان مرجع واحد نظارتی یک آفت مهلک تلقی میشود.
پراکندگی شدید سهام و نبود یک هلدینگ تخصصی بیمهای که واقعاً مسئولیت هدایت و نه صرفاً مدیریت روزمره شرکت را برعهده گیرد، به معنای ناتوانی در اجرای قوی حاکمیت شرکتی است.
این خلأ در نهایت، نه تنها بر ابعاد اعتبار برند شرکت تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بهصورت مستقیم پایداری مالی و وضعیت نقدینگی دانا را در مواجهه با خسارتهای بزرگ تحتالشعاع قرار دهد.
آیا وقتی هیچ مرجع ذینفوذی برای مطالبه پاسخگویی در قبال ضعفهای فنی و مدیریت ریسک وجود ندارد، انتظار بهبود عملکرد، اندکی خوشبینی سادهلوحانه نیست؟
موضعگیری مقامات و کنایه به تعلل
انتقادات صریح از سوی نمایندگان مجلس و حتی مقاماتی از بیمه مرکزی نشان میدهد که چالش حکمرانی دانا دیگر یک راز مگو نیست، بلکه به یک معضل علنی و تأییدشده تبدیل شده است.
این اعترافات، هرچند دیر، اما حداقل نشاندهنده آن است که ضرورت بازنگری در ساختار تصمیمگیری و مدیریت ریسک به گوش مسئولان رسیده است.
اما سؤالی که مطرح میشود این است: چرا باید تا آستانه اثرگذاری منفی بر اعتبار، نقدینگی و پایداری مالی یک شرکت بیمه مهم، برای شنیدن این انتقادات صبر کرد؟
آیا مدیریت ریسک این سازمانهای نظارتی، شامل مدیریت ریسکهای ساختاری قبل از بحران نمیشود؟
بهنظر میرسد، همه ما منتظر هستیم تا «فاجعه کوچک بیمهای» رخ دهد تا سرانجام برای حل معضل «سهامداری بیصاحب» اقدام قاطع صورت گیرد.
راهکار پیشنهادی برای برونرفت از بحران حکمرانی
راه برونرفت از این چالش، نه در انکار واقعیت، بلکه در تغییر ساختار مالکیت و انتقال نقش راهبری است.
چالش حکمرانی بیمه دانا تنها با ورود یک سهامدار عمده/مرجع اثرگذار حل خواهد شد.
راه حل فنی، آزادسازی مدیریت سهام عدالت و انتقال بلوک مدیریتی آن سهم عمده (یا بخش قابل توجهی از آن) به یک هلدینگ تخصصی بیمهای توانمند و خوشنام است.
این اقدام باید با هدف ایجاد یک ناظر حرفهای و مطالبهگر انجام شود تا هلدینگ جدید، بهطور واقعی مسئولیت «هدایت و نظارت» را برعهده گیرد و بتواند تصمیمگیریهای لازم برای تضمین پایداری مالی و مدیریت ریسک را اعمال کند.
تنها با تبدیل ۵۴ درصد سهام «بیصدا» به یک سهامدار «با برنامه و صدای بلند»، میتوان امیدوار بود که آینده نقدینگی، پایداری مالی و اعتبار برند دانا نجات یابد.
چالش سهامداری بیصاحب و تأخیر در معرفی اعضای جدید هیات مدیره
ارتباط مستقیمی میان «فقدان سهامدار اثرگذار» و «تأخیر در معرفی اعضای هیئت مدیره» وجود دارد و لابیهای سنگین مدیران ارشد صنعت، تنها یکی از پیامدهای این خلأ است.
وقتی سهم بیش از ۵۴ درصدی به دست سهام عدالت که عملاً مرجعیتی واحد و حرفهای ندارد، میافتد، تصمیمگیری برای انتصاب مدیران کلیدی از حالت یک فرآیند تخصصی-اقتصادی به یک مناقشه «سهامداری-دولتی» تبدیل میشود.
در چنین شرایطی، هر گروه و ذینفعی از جمله لابیهای مدیران ارشد صنعت بیمه، فرصت را غنیمت شمرده و تلاش میکنند تا سهم خود را از کرسیهای مدیریتی به دست آورند، زیرا میدانند هیچ “مالک حرفهای” وجود ندارد که با قدرت، صلاحیت فنی کاندیداها را در تراز با استانداردهای مدیریت ریسک بیمهای پایش و ارزیابی کند.
بنابراین، چالش حکمرانی نه فقط یک مشکل داخلی، بلکه میدان نبرد خاموش برای توزیع قدرت و سهمخواهی شده است که در نهایت، فرآیند معرفی مدیران را از «هفته گذشته» به «آیندهای مبهم» موکول میکند.


