×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
خاورمیانه پس از عملیات تروریستی در قطر؛ اتحاد ایران و اعراب می‌تواند اسرائیل را منزوی کند

خاورمیانه پس از عملیات تروریستی در قطر؛ اتحاد ایران و اعراب می‌تواند اسرائیل را منزوی کند

اخبار بین الملل پایشگر– مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و تحلیلگر مسائل غرب آسیا گفت: اگر محور مناقشه میان ایران و اعراب که پس از انقلاب شکل گرفت و پیش از آن نبوده به‌تدریج به رابطه‌ای دوستانه تبدیل شود، احتمال دارد محورهای ایران ـ اسرائیل و ایران ـ اعراب متحد شده و در نتیجه اسرائیل در منطقه در انزوا قرار گیرد و تحمل فشارها برایش دشوار شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایشگر، رژیم اسرائیل روز سه‌شنبه با هدف قرار دادن محل حضور رهبران جنبش مقاومت فلسطین در دوحه، پایتخت قطر، نقطه عطفی در تحولات خاورمیانه رقم زد؛ اقدامی که به معنای تجاوز آشکار به خاک یکی از متحدان کلیدی ایالات متحده در منطقه است؛ کشوری که میزبان یکی از بزرگترین پایگاه‌های نظامی آمریکا در خلیج فارس به شمار می‌رود. این تحول در شرایطی رخ می‌دهد که برای سال‌ها چنین القا می‌شد که ایران تهدید نخست برای امنیت منطقه و کشورهای حاشیه خلیج فارس است، اما حمله مستقیم اسرائیل به قطر معادلات امنیتی را تغییر داده و نگاه‌ها را متوجه نقش تل‌آویو به‌عنوان عامل اصلی بی‌ثباتی در منطقه کرده است.

برای بررسی این موضوع با قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و تحلیلگر مسائل غرب آسیا گفت‌وگو کردیم.

«با توجه به حمله اسرائیل به محل حضور رهبران حماس در دوحه و تغییر معادلات امنیتی در منطقه، به نظر شما این اقدام چه تأثیری بر نقش ایران و سیاست کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در خاورمیانه خواهد گذاشت؟

سیاست اسرائیل، از همان آغاز وجود خود، بر این اصل پایه‌گذاری شده است که هر کس، هر گروه یا هر کشوری علیه آن اقدامی انجام دهد، بی‌درنگ واکنش نشان خواهد داد و گاهی واکنش آن تا مرحله قتل و حذف فیزیکی طرف مقابل پیش می‌رود. این یکی از سیاست‌های ثابت اسرائیل بوده است. دلیل آنکه این اقدام‌ تاکنون در قطر صورت نگرفته بود، شبیه به سیاستی است که آمریکایی‌ها در قبال طالبان در دوره جنگ اتخاذ کردند؛ آن‌ها نیز با هماهنگی قطر دفتر طالبان را در دوحه پذیرفته و محل مذاکره‌ای برای آن تعیین کردند. احتمالاً آن دفتر با هماهنگی آمریکایی‌ها برای جلوگیری از تشدید تنش و فراهم کردن نقطه‌ای برای مذاکره ایجاد شده بود؛ اما اسرائیل تاکنون به چنین قواعد و توافقاتی پایبند نبوده و به‌نظر نمی‌رسد در آینده نیز پایبند باشد.

این رخداد می‌تواند، بسته به شرایط، پیامدها و نتایج مثبت یا منفی برای مناسبات ما با کشورهای عربی به همراه داشته باشد. پس از انقلاب، سه محور در خاورمیانه شکل گرفته است: محور نخست، که محور قدیمی است، محور ایران ـ اسرائیل نیست، بلکه محور مناقشه‌ای حول مسئله اشغال فلسطین توسط اسرائیل بوده که کشورهای مصر و اردن و برخی کشورهای عربی و نمایندگان فلسطینی در دوره‌ای به‌واسطه توافق‌هایی همچون اسلو با اسرائیل تماس و مذاکراتی داشته‌اند؛ اما این مذاکرات و جنگ‌های گوناگون به‌معنای پایان مناقشه و تبدیل آن به صلح نبوده است. محور دوم که پس از انقلاب شدت گرفت، محور مناقشه ایران و اسرائیل است؛ پیش از انقلاب چنین محوری به معنی مناقشه وجود نداشت و روابط میان ایران و بازیگران منطقه‌ای جنبه‌های دیگری داشت. ایران از این وضعیت بهره‌برداری‌هایی کرده و از هر دو طرف، یعنی هم از اسرائیل و هم از اعراب، امتیازاتی کسب کرده بود؛ برای مثال در موضوع تحریم نفتی پس از جنگ ۱۹۷۳، ایران از موقعیت خود منتفع شد. همچنین توافق ۱۹۷۵ میان ایران و عراق و چشم‌پوشی عراق از برخی مطالبات مرزی نمونه‌ای از نتایج سیاست‌های آن دوره است.

اکنون با شرایط تازه، محور مناقشه ایران و اسرائیل همچنان باقی مانده و محور اعراب نیز بازفعال شده است. اگر محور مناقشه میان ایران و اعراب که پس از انقلاب شکل گرفت و پیش از آن نبوده به‌تدریج به رابطه‌ای دوستانه تبدیل شود، احتمال دارد محورهای ایران ـ اسرائیل و ایران ـ اعراب متحد شده و در نتیجه اسرائیل در منطقه در انزوا قرار گیرد و تحمل فشارها برایش دشوار شود. این امر بستگی دارد به اینکه چگونه ایران و کشورهای عربی به تفاهم برسند و دولت‌های عربی به این نتیجه برسند که ایران تهدیدی برای آن‌ها نیست؛ بلکه تهدید اصلی برای آن‌ها رژیم صهیونیستی است. در چنین فرضی، وضعیت به‌طور محسوسی تغییر خواهد کرد.

اما اگر مناقشه ایران و اعراب، مناقشه اعراب و اسرائیل، و مناقشه ایران و اسرائیل به‌صورت موازی و بدون حل و فصل باقی بمانند، شرایط می‌تواند تغییر نکند. اعراب، حتی کشورهایی که روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارند، مانند امارات، بحرین، مراکش، مصر و اردن، حاضر نشده‌اند در مواردی روابط خود را قطع کنند. اگر اجلاس‌های منطقه‌ای مانند سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب به این نتیجه برسند که کشورها روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را قطع کنند و ایران و کشورهای عربی در کنار یکدیگر قرار بگیرند، می‌توان گفت از این حادثه می‌توان نتیجه‌ای مثبتی برای منافع ملی ایران و همچنین برای اعراب و مسلمانان گرفت.

سؤال این است که ایران اکنون چه باید بکند چرا که بخشی از تحلیل‌ها بر این باورند که تهران فرصت مناسبی دارد تا طرح‌های امنیت جمعی را دوباره مطرح کند. بهترین سناریو برای بهره برداری از شرایط کنونی خاورمیانه چیست؟

همکاری‌های منطقه‌ای بدون همکاری بین‌المللی عملاً قابل تحقق نیست؛ زیرا خلیج فارس منطقه‌ای استراتژیک برای تجارت و انرژی جهانی است و قدرت‌های بزرگ، از جمله اروپا، آمریکا، روسیه، چین و حتی ژاپن در امنیت این منطقه ذی‌نفع‌اند. بنابراین تصمیم‌گیری صرفاً میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس امکان‌پذیر نیست، زیرا بازیگران خارجی حضور نظامی و منافع سیاسی ـ اقتصادی گسترده‌ای در این منطقه دارند.

نکته مهم این است که اعراب نباید احساس کنند ایران تهدیدی برای رژیم‌های آنان خواه در عراق، سوریه، لبنان، مصر، عربستان یا کشورهای همکاری خلیج فارس است. باید به تفاهم رسید که ایران و اعراب یکدیگر را پذیرفته و هیچ اقدامی علیه امنیت یکدیگر انجام نخواهند داد. مسائل و حوادثی مانند حمله به سفارت‌ها یا نقش گروه‌هایی در کشورهای مختلف از جمله مسائل مرتبط با اقلیت‌ها مانند شیعیان در بحرین و عربستان، یا علوی‌ها در سوریه، و نیز مسائل لبنان و عراق باید به‌گونه‌ای مدیریت شوند که سوءتفاهم‌ها رفع شود و تصور اینکه ایران از این گروه‌ها به‌عنوان ابزار فشار علیه دولت‌های عربی استفاده می‌کند، برطرف گردد. برای رسیدن به این هدف، لازم است سیاست‌های دوجانبه و چندجانبه شفاف و روشن باشد تا اسرائیل و آمریکا نتوانند از اختلافات سوءاستفاده کنند و جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان عامل تغییر رژیم‌ها معرفی نشود.

این تغییرات نیازمند بازنگری در سیاست خارجی و ورود به تفاهمات دوطرفه در درجه اول است. همان‌طور که گفته شد، این امر با مناسبات ما با اروپا و آمریکا، حل موضوعات هسته‌ای و روابط با غرب در پیوند است و باید در قالب مجموعه‌ای یکپارچه دیده شود. در گام نخست، لازم است که کشورهای عربی اطمینان یابند، نه صرفاً از زبان ما، بلکه از طریق اقدامات و تضمین‌های عملی که ایران تهدیدشان نیست و تهدید اصلی، سیاست‌ها و اقدامات رژیم اسرائیل است؛ به‌ویژه هنگامی که اسرائیل به‌دنبال ایجاد کنترل خود بر کرانه باختری و اقداماتی است که تهدیدی برای کشورهای عربی محسوب می‌شود. باید این موضوع را در مجامع بین‌المللی و منطقه‌ای با شفافیت مطرح کنیم و با سیاستی روشن و بدون سوءتفاهم، در کنار اعراب قرار بگیریم؛ نه اینکه جداگانه و در مسیر دیگری حرکت کنیم و اعراب را نوک پیکان درگیری با اسرائیل قرار دهیم و خودمان در کنارشان بایستیم.

در چنین رویکردی، اعراب در مواجهه با تحولات منطقه‌ای می‌توانند اقدام متقابل انجام دهند و ما نیز آن‌ها را پشتیبانی کنیم، مثلاً همانند آنچه میان برخی کشورها مانند پاکستان یا ترکیه دیده می‌شود، به‌طوری که ایران پیشگام نباشد و انتظار نداشته باشد اعراب صرفاً پشت سر ایران قرار گیرند. در غیر این صورت، اعراب ممکن است ما را درگیر با اسرائیل یا آمریکا کنند و از این وضعیت بهره‌برداری کنند.

false
true
false
false

true