خروج ایران از “ان پی تی”؛ چارهساز یا مشکلساز!
گروه یادداشت و تحلیل پایشگر- امیرآریا: ادامه تنش بین ایران و امریکا کم کم در حال اوجگیری است و به نظر میرسد به نقطه جوش خود نزدیک میشود.
به گزارش خبرنگار سیاسی پایشگر،پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا و اعمال سیاست های ضد ایرانی او و به ویژه بعد از تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران از سوی این کشور، مناسبات دو کشور بیش از پیش به وخامت گراییده و در حال حاضر بیش از هر زمانی شکننده و بحرانی شده است.
ترامپ پس از تشدید تحریم های ایران به ویژه در حوزه نفت، هم اکنون سراغ مفاد برجام رفته و در نظر دارد در همکاریهای هستهای ایران با سایر کشورها اخلال ایجاد کند و مانع از انتقال آب سنگین مازاد ایران به خارج و همچنین مبادله اورانیوم غنی شده ایران با کیک زرد شود.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که در آمریکا به سر میبرد، طی مصاحبهای، خروج از «ان پی تی» را یکی از انتخابهای ایران در واکنش به رفتارهای ضدبرجامی آمریکا و سکوت و انفعال اروپا دانسته است.
در حال حاضر که بیش از سه سال از عملیاتی شدن برجام میگذرد، ایران به تمام تعهدات خود در این قرارداد بینالمللی جامه عمل پوشانده؛ اما آمریکا مستقیماً در جهت تخریب برجام گام برمیدارد و شرکای اروپایی این رژیم هم که قرار بود منافع برجامی ایران را بعد از خروج آمریکا از آن تضمین کنند، غرق سکوت و انفعال هستند.
برای مقابله با این پدیده، نه تنها خروج از «ان پی تی»، بلکه تعلیق بازرسیهای ماموران آژانس از سایتهای هستهای کشورمان و همچنین تعلیق نظارتهای پادمانی و فراپادمانی آژانس نیز میتواند در دستور کار ایران قرار گیرد.
عراقچی هفته گذشته در جریان سفر به ترکیه نیز در موسسه تفکرات راهبردی آنکارا صریحاً گفت: جان برجام در خطر است و این توافق بیش از هر زمان دیگری در نتیجه سیاستهای یک جانبه آمریکا به پایان نزدیک میشود.
مسئولان وزارت خارجه کشورمان پیشتر نیز در اظهارات مشابهی از نزدیک بودن مرگ برجام سخن گفته بودند، اما اروپاییها به این هشدارها توجهی نکردهاند؛ بگونهای که امروز شاهدیم واکنش آنها به سیاست برجام ستیزانه مستقیم آمریکا که در قضیه اخلال در همکاریهای هستهای ایران و ۱+۴ نمود دارد، فقط سکوت است!
حال در این شرایط دشوار مسوولیت دستگاه دیپلماسی کشور بیش از هر زمانی سنگین تر است و باید مطابق با سیاست های کشور و منطقه و واقعیت های نظام بین الملل تصمیمی بگیرد که منافع ملی ایران را تامین کرده و از هرگونه احتمال بروز خطر جنگ و درگیری جلوگیری کند.
در این هنگامه آن چه که اهمیت دارد، گوش نکردن به واکنشها و سخنان عناصر تندرو داخلی است که بقای منافع مادی خود را در گرو ادامه و تشدید بحران و جنگ با امریکا و اروپا میدانند، همان کسانی که هر زمان تلاش دستگاه دیپلماسی برای نزدیک شدن سیاست های ایران و امریکا پیگیری میشود، برآشفته شده و به هر قیمتی دنبال خراب کردن ارتباطات و گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند.
در این خصوص درس گرفتن از بحران عراق و توجه به چگونگی سقوط صدام حسین میتواند تا حد زیادی چارهساز باشد.