خسارت ۷۵۰ میلیاردی با طعم تعلل و نسخه ای که البرز نپیچید!
یادداشت و تحلیل پایشگر: شهراد اثنیعشری
در میان خیلِ پروندههای معوق و حلنشده صنعت بیمه، پروندهی خسارت ۱۲ میلیون یورویی بیمه البرز، نهتنها بهعنوان یک بحران مالی بلکه بهمثابه نمادی از ناکارآمدی ساختاری این شرکت بیمهای جلوهگر شده است.
قریب به هفت سال از زمان حادثه میگذرد، اما بیمهگر همچنان در هزارتوی ابهام و تعلل گرفتار است.
گویی زمان در بیمه البرز متوقف شده و قطار مسئولیتپذیری بر ریل بیتوجهی از حرکت بازمانده است.
مدیریت جدید اگرچه با رویکردی اصلاحطلبانه پا به میدان گذاشته، اما نمیتوان انکار کرد که میراثی سنگین از ضعفهای گذشته بر دوش این مجموعه سنگینی میکند.
عدم پیگیری جدی، تأخیر در ارائه مستندات لازم، و نبود شفافیت در روند مکاتبات با بیمهگر اتکایی، همگی حاکی از آن است که بیمه البرز نه فقط در اجرای تعهدات خود ناتوان، که در برقراری یک جریان ارتباطی مؤثر نیز ناکام بوده است.
از سوی دیگر، توزیع سهم ریسک در این قرارداد نشان میدهد که علیرغم واگذاری بار عمدهای از مسئولیت به بیمه مرکزی، بیمه البرز همچنان مسئول اصلی هماهنگی، پیگیری، و ارائه مستندات اولیه بوده است.
وقتی نقش واسط را بر عهده میگیرید، نمیتوان در سایه پنهان شد؛ مسئولیتپذیری فقط در زمان عقد قرارداد معنا ندارد، بلکه در بزنگاه خسارت است که حقیقت عملکرد نمایان میشود.
فرآیند کند و بینظم رسیدگی به این پرونده، شکاف عمیقی میان بیمهگران اتکایی و بیمهگر اولیه را برملا کرده است.
بیمه البرز، بهجای اینکه نقش تسهیلگر در روند جبران خسارت را ایفا کند، به گرهافکنی بیپایان روی آورده است.
آیا میتوان از یک شرکت بیمه انتظار اعتمادسازی داشت، وقتی در آزمون بحران، جز سردرگمی و سکوت چیزی از آن دیده نمیشود؟
در نهایت، این پرونده بیش از آنکه درباره ارقام و یورو باشد، روایتی است از ناکارآمدی مزمن.
داستانی که اگرچه یک شرکت را درگیر کرده، اما بازتابی از وضع نابسامان کل صنعت بیمه کشور نیز هست.
بیمه البرز باید بداند که مسئولیت نه در واژگان حقوقی، بلکه در باور عمومی ریشه دارد و هیچ چیز، بیش از بیاعتمادی بیمهگذار، خسارتی پرهزینهتر نیست.