×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
قدرت و سندروم غرور!

قدرت و سندروم غرور!

گروه یادداشت و تحلیل سیاسی پایشگر:ایان رابرتسون،استاد روانشناسی- این نوشته به بررسی چگونگی تأثیر قدرت بر ساختار و عملکرد مغز می پردازد.

در زمان اوباما تقریبا هر هفته فهرستی از مظنونان ترور در یمن ، سومالی ، پاکستان و غیره همراه با زندگی‌نامه و عکس در اختیار رییس‌جمهور آمریکا گذاشته می شود و او باید تصمیم بگیرد که هواپیماهای بدون سرنشین کنترل از راه دور کدام یک از آن ها را شکار کند . اولین فرمان اوباما سه روز بعد از آغاز ریاست جمهوری‌اش بود که تعدادی کودک ناخواسته در آن عملیات کشته شدند و گفته می شود که اوباما از این اتفاق چنان متأثر شد که نمی‌توانست تأثرش را پنهان کند.

ولی چهار سال بعد در مهمانی شام خبرنگاران کاخ سفید اوباما با همین موضوع شوخی می کند، آن جا که خطاب به گروه موسیقی جوناس می گوید: ساشا و مالیا دخترانم از طرفداران جدی شما هستند اما مراقب باشید که خیالی به سرتان نزند، چون جواب من دو کلمه بیش تر نیست: هواپیمای بی سرنشین، حتما هم نخواهید فهمید که چه وقت بالای سرتان است!!

هیچ کس مطمئن نیست این جمله ی دو پهلوی اوباما جدی بود یا شوخی. گیریم که او ماجرای هواپیمای بدون سرنشین را به شوخی مطرح کرده، ولی آیا به نظرتان شوخی کردن درباره ی چنین حملاتی که در هر لحظۀ آن ممکن است کودکانی بی‌گناه کشته شوند عملی اخلاقی و جایز است؟ در این مدت چه اتفاقی برای اوباما افتاده؟؟… نزدیک به چهار سال حضور او به عنوان قدرتمندترین مرد جهان، قطعا شخصیت و رفتارش را تغییر داده است.

قدرت سطح تستوسترون را در بدن به طرز چشمگیری بالا می برد که باعث افزایش جذب دوپامین در شبکه ی پاداش مغز می شود و نتیجه ی آن افزایش خود محوری (egocentricity) و کاهش همدلی (empathy) در فرد است. اما قدرت نامحدود و بی‌نظارت اثری وحشتناک‌تر دارد، زیرا درست مانند کوکائین سیستم پاداش مغز را از کار می‌اندازد و منجر به مشکلاتی جدی در قضاوت، خودآگاهی، همدلی، کارکرد عاطفی و خودشیفتگی می شود که در اصطلاح به آن سندروم_غرور می گویند. این بیماری فرد را وامی دارد که روزبه‌روز قدرت خود را افزایش دهد تا لذت حاصل از قدرتش کاهش نیابد.

در همین چارچوب رفتارهای دیکتاتورهایی همچون معمر قذافی که ویژگی‌های مثبت زیادی در ابتدای مسیر قدرت داشت را می توان توجیه و تفسیر کرد، زیرا اکثر رهبران انقلابی قرن بیستم زمانی که خود قدرت را در دست گرفتند مانند يک فرعون همان مردم ستمديده را در چنگال خود أسير کردند و سركوب و ارعاب و وحشت را سرلوحه ی كار خود قرار دادند.

جولیو آندروئوتی سیاستمدار سرشناس ایتالیایی‌ می گوید: قدرت، یک بیماری‌ست و کسانی که به آن مبتلا می شوند هرگز درمان نخواهند شد. ابزارهای دموکراسی (از قبیل انتخابات آزاد، محدودیت دوره ی انتصاب، قوه قضائیه مستقل، و مطبوعات آزاد) درست به همین دلیل ایجاد شدند که تأثیر قدرت مفرط روی رهبران را خنثی کنند، چرا که صاحبان قدرت نامشروع ما را به بازی ای‌ خواهند کشاند که در آن نصیبی جز باخت نداریم.

false
true
false
false

true