
نان مردم در تورم آب میشود، اما بودجه نهادهای بیثمر سنگینتر از همیشه بر سفره دولت مینشیند
اخبار اقتصادی پایشگر– بودجه مثل سفرهای است که هر سال پهن میشود؛ سفرهای که مردم چشمانتظار نان و گوشت و دارو هستند، اما سهمشان بیشتر قبض و گرانی است.
در عوض، برخی نهادها با اسمهای دهانپرکن و کارکردهای نامعلوم، همیشه صندلی اول این سفره را رزرو کردهاند.
نه گزارش میدهند، نه پاسخ میدهند، اما بودجهشان تضمینشده است؛ گویی حسابشان از جیب ملت جداست.
سؤال اینجاست: وقتی مردم زیر بار تورم کمر خم کردهاند، چه کسی قرار است این سفره را جمع کند و جای آن را با سفرهای واقعیتر پر کند؟
خبرنگار پایگاه خبری پایشگر با توجه به اظهارات اخیر محسن زنگنه عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در باره پاسخگو نبودن برخی از نهادهای قدرتمند و بدون تاثیر اقتصادی در زندگی مردم، گزارشی در این خصوص تهیه کرده که در آن زوایای مختلف مسأله مورد بررسی قرار گرفته است.
فشار معیشت و بار نهادهای بیثمر
امروز جامعه بیش از هر زمان دیگری زیر بار مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی قرار دارد.
در چنین شرایطی، انتظار عمومی این است که بودجه کشور به سمت رفع نیازهای واقعی مردم هدایت شود؛ بهداشت، آموزش، اشتغال و زیرساختهایی که بهطور مستقیم زندگی شهروندان را بهبود میبخشد.
اما واقعیت تلخ آن است که بخش قابل توجهی از منابع مالی هر ساله به نهادهایی اختصاص مییابد که تأثیر ملموسی در زندگی روزمره ندارند و مردم نتیجهای از این هزینهها احساس نمیکنند.
نهادهایی با بودجههای کلان اما بیپاسخگو
این نهادها عمدتاً در حوزههای فرهنگی، تبلیغی یا آموزشی فعالیت دارند و در بسیاری از موارد ساختارهای موازی ایجاد کردهاند.
مشکل اصلی در این است که با وجود دریافت بودجههای کلان، پاسخگویی شفافی نسبت به عملکرد خود ندارند.
نبود گزارشدهی دقیق و عدم سنجش خروجیها باعث شده که چرخه تخصیص بودجه به آنها سالها ادامه پیدا کند، بیآنکه اثربخشی واقعی آنها بر زندگی عمومی ارزیابی شود.
قدرت و نفوذ به جای پاسخگویی
یکی از دلایل اصلی تداوم این وضعیت، نفوذ و قدرت گستردهای است که این نهادها در عرصه سیاسی و اجتماعی دارند.
در نتیجه، تلاشهای مجلس برای ایجاد تغییر در روند بودجهریزی اغلب با سد محکم همین نفوذها مواجه میشود.
به زبان ساده، زمانی که ساختارهای غیرپاسخگو با شبکههای حمایتی قدرتمند پشتیبانی میشوند، حتی اراده سیاسی نیز به تنهایی نمیتواند مانع تداوم وضعیت موجود شود.
هزینه فرصت برای جامعه
این اختصاص بیهدف بودجه، تنها یک مسئله حسابداری نیست؛ بلکه هزینه فرصت سنگینی برای جامعه دارد.
منابعی که میتوانستند در جهت توسعه پایدار، حمایت از طبقات ضعیف، و کاهش فشارهای اقتصادی هزینه شوند، در نهایت صرف فعالیتهایی میشوند که دستاورد ملموسی برای مردم ندارند.
نتیجه آن است که فاصله میان توقعات عمومی و عملکرد دولت و نهادها بیشتر شده و حس بیاعتمادی نسبت به نظام بودجهریزی تقویت میشود.
ضرورت اصلاح و شفافیت
اکنون بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد که اصلاح در ساختار این نهادها در دستور کار قرار گیرد.
نخستین گام، الزام به شفافیت در گزارشدهی و سنجش عملکرد است.
هیچ نهادی نباید بدون ارائه گزارش روشن و قابل ارزیابی از منابع عمومی بهرهمند شود.
گام بعدی، بازنگری جدی در اولویتهای بودجهای و هدایت منابع به سمت حوزههایی است که واقعاً در زندگی مردم اثرگذارند.
تنها با چنین اصلاحاتی است که میتوان امید داشت اعتماد عمومی بازگردد و بودجه کشور به جای تأمین هزینههای بیاثر، به موتور محرک توسعه و بهبود زندگی مردم تبدیل شود.