نگاهی متفاوت به عشق گمشده/داستانی شاعرانه که در بستر روشنفکری روایت می شود
گروه فرهنگی هنری پایشگر-اکرم محمدی
سپیده آرمان را از سال ها قبل می شناختم .زمانی که او هم یک خبرنگار بود . خبرنگار فرهنگی و هنری . دختری پرتلاش و علاقه مند و حالا بعد از سال ها او عرصه دیگری را تجربه کرده است. فیلمنامه نویسی و بازیگری .شروع کار نویسندگی و بازیگری اش در کنار هوشنگ گلمکانی آغاز خوبی است برای این بازیگر جوان و تازه کار .همین بهانه ای بود برای گفت و گو با سپیده آرمان ، بازیگر نقش آهو و فیلمی با همین نام.
*آهو یک اثر سینمایی با برداشتی از اثری ادبی است ، از ابتدا قرار بود که اینگونه فیلمنامه بنویسید یا هدف اولیه ،اقتباس ادبی بود؟
**ایده نگارش فیلمنامه فیلم آهو برگرفته از کتابی به نام «پروانهها در برف میرقصند »است. آقای هوشنگ گلمکانی تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس کتاب مورد علاقهشان پروانهها در برف میرقصند نوشته نازنین جودت گرفتند. در ابتدا قرار بود فیلمنامه توسط صفی یزدانیان نوشته شود اما مشغله آقای یزدانیان در نهایت باعث شد که نگارش فیلمنامه به من سپرده شود. قصه کتاب پروانهها در برف میرقصند در دهه ۶۰ و ۷۰ اتفاق میافتاد و بخش اعظمی از قصه در کشور قبرس بود به دلیل دشواریهای تولید قصههایی که در دهههای گذشته اتفاق میافتند و همچنین سختیهای تولید در کشور کشورهای دیگر پیشنهاد دادم که قصه در زمان حال روایت شود و دختر پس از مهاجرت به جای رفتن به قبرس از شهر تهران به شهری شمالی هجرت کند. در نهایت از آن کتاب فقط خطی از قصه باقی ماند که دختری عشقش گم میشود دختر از شهرش هجرت میکند و تنها زندگی کردن در یاد و خاطره معشوق گمشده را برمیگزیند. حال و هوای پاییز و شمال بسیار به قصه شاعرانه ما نزدیک بود .در نهایت فیلم آبان ماه سال ۹۹ در شمال کشور کلید خورد.
*تاثیر آقای گلمکانی به عنوان نویسنده دیگر این اثر در شکل گیری چقدر بود؟و نقش ایشان در فیلمنامه چقدر تاثیر داشت؟
**فیلمنامه آهو در اوج روزهای کرونا و قرنطینه در فروردین سال ۱۳۹۹ آغاز شد. من ابتدا کتاب پروانهها در برف میرقصند را خواندم و با در نظر گرفتن نکات تولیدی که در سوال پیشین به آن اشاره داشتم، نگارش فیلمنامه را آغاز کردم. هر بخش از قصه که نوشته میشد برای آقای گلمکانی ایمیل میکردم ایشان میخواندند و حذف و اضافهها را به من اعلام میکردند و من بر اساس نظر ایشان بازنویسی میکردم. قصه این چنین پیش رفت و در نهایت به فیلمنامه آهو منتهی شد. نقش ایشان بسیار تاثیرگذار بود از آنجایی که فیلم آهو در ژانر مورد علاقه ایشان که سالها در آن حوزه آثار متفاوتی دیده بودند و نقدهای مختلفی نوشته بودند ساخته شده حتماً حضور ایشان در روند نگارش فیلمنامه اتفاق بزرگی است.
*دیدگاه زنانه خود را برای متقاعد کردن حاکمیت غالب مردانه در این فیلم چگونه پیاده کردید؟چون در سینمای ایران ،بیشتر داستان های زنانه از نگاه مردان بوده؟
**برعکس غالب فیلم نامه های زنانه ایران که از نگاه مردانه است؛ قصه آهو نگاهی کاملاً زنانه دارد. نویسنده کتاب پروانهها در برف میرقصند یک خانم هستند و این نگاه در روند نگارش فیلمنامه هم کاملاً مشهود است. متاسفانه اعلب فیلمهای زنانه سینمای ما از نگاه مردان روایت شده و نویسنده این فیلمها اکثرا مردان هستند. چقدر خوب است که عرصه برای حضور خانمها در فضای سینما بازتر شود تا قصههای زنانه از منظر زنان ساخته روایت شود و به تصویر کشیده شود. حتماً زمانی که قصه یک زن توسط یک نویسنده زن روایت میشود بسیار متفاوت از زمانی است که نویسنده قصه زنانه را از منظری مردانه روایت کند. یکی از نمونههای موفق قصه زنانه که توسط یک زن روایت و ساخته شده ، فیلم ناهید به کارگردانی و نویسندگی آیدا پناهنده است که به درستی ظرافتهای شخصیت یک زن را به تصویر میکشد، نمونه موفق دیگر این جریان را میتوانیم در فیلم رگ خواب ببینیم که نویسنده این فیلم هم خانم معصومه بیات
هستند.
*چون از ابتدا قرار بود که این نقش را خودت بازی کنی، فکر نمی کنی تا حدودی در این نقش غلو شده باشد ؟
**اتفاقا نکتهای که آقای گلمکانی همیشه در روند نگارش فیلمنامه در نظر داشتند، این بود که اغراق در پرداخت شخصیتها نباشد. اما دختر قصه ما طبیعتاً با دخترهای هم سن و سالش در این روزها تفاوتهای بسیاری دارد، دغدغههایی دارد که با دغدغههای دخترهای معمولی که کوچه و خیابان میبینیم، متفاوت است. دختر قصهای ما یک دختر دگراندیش، هنرمند و روشنفکر است یک زن مستقل که شاید نمونهاش در جامعه خیلی زیاد نباشد. اما پرداخت این شخصیت در جایگاهی که دارد به دور از هرگونه غلو و اغراق بوده است.
*نمایش چنین فیلم هایی چقدر به رشد و درک جامعه از زنان مستقل کمک می کند ؟
**به نکته بسیار خوبی اشاره کردید، متاسفانه زنان مستقل و روشنفکر ما در فیلمنامهها نقشهای بسیار کمرنگی دارند و به رغم گستردگی جایگاه زنان در محیطهای اجتماعی مشاغل و فضاهای دانشگاهی در فیلمها و فیلمنامهها هنوز زنان به آن جایگاهی که باید و شاید نرسیدهاند. نگاه مرد سالارانه به زن در قصههای زنانه به واسطه حجم زیاد نویسندگان مرد فیلمنامههای ایران به نسبت نویسندگان زن، همواره مشهود است. ساخت چنین قصههایی باعث میشود نگاه عمیقتری به موضوع زن و زنانگی و زنان مستقل و تحصیل کرده و روشنفکر در اجتماع اتفاق بیفتد. نگاه سرمایهداری به زن جایگاه کالاگونه به او داده است. متاسفانه زنانی که در فضای مجازی میبینیم غالباً مصرف کنندههای لوازم آرایشی هستند که تمام دغدغهشان رسیدگی به ظواهر است. نقش زن تحصیل کرده ِ روشنفکرِ دگراندیش در جامعه به واسطه همان نگاه سرمایه داری که در تمام جوامع دیگر هم وجود دارد، کمرنگ و کمرنگتر میشود. شما نگاه کنید به اینکه صاحبان زن پرمخاطبترین پیجهای اینستاگرامی نه در ایران که در تمام دنیا چه قشری از زنان هستند. زنان صاحب اندیشه و تحصیل کرده چه جایگاهی در فرهنگ سازی شبکه های اجتماعی دارند. این ابتذالی که این روزها در شبکههای اجتماعی موج میزند شاید بیش از هر چیز مرهون دور ماندن تحصیل کردهها زنان دگراندیش و روشنفکر از چنین فضاهایی و سردمداری انسانهای سطحی در آن باشد.
*روزنامه نگاری چقدر به درک و شناخت شما از سینما و بازیگری در این فیلم کمک کرد؟
**روزنامه نگاری حرفه عمیق و دشواری است که منظری به آدمها اضافه میکند که در تمام وقایع زندگی پس از آن، همراهی شان میکند. نگاهی ریزبین و تحلیلگر که روزنامه نگاری به روزنامه نگاران اضافه میکند حتماً در بازیگری و سینما کمک بسیاری به من کرد و شاید اگر این عقبه روزنامه نگاری نبود من الان در این بخش از زندگی ام نبودم.
*و حرف آخر.
**دوست دارم در نقشهای متفاوتی مقابل دوربین کارگردانان کاربلد سینمای ایران قرار بگیرم و از آن ها یاد بگیرم. بازیگری متفاوتترین تجربه حیات یک فرد است اینکه میتوانی در مکان و زمان متفاوتی زندگی دیگری را تجربه کنی. امیدوارم فرصتها و پیشنهادات خوب به سراغم بیاید و تمام تلاشم را برای ارائه بهترین نقشها به کار خواهم گرفت.