×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
وقتی آموزش شکست می‌خورد، خیابان هزینه می‌دهد/ چرا به راهی ادامه می‌دهیم که بارها شکست خورده است؟

وقتی آموزش شکست می‌خورد، خیابان هزینه می‌دهد/ چرا به راهی ادامه می‌دهیم که بارها شکست خورده است؟

اخبار سیاسی پایشگر– در حالی‌که بسیاری از تصمیمات کلان در کشور بدون درنظر گرفتن نظرات مردم اتخاذ می‌شود، هشدارهای چهره‌هایی مانند دکتر مسعود پزشکیان، بار دیگر ضرورت بازنگری در سازوکارهای سیاست‌گذاری فرهنگی و خارجی را گوشزد می‌کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، آیا وقت آن نرسیده که به افکار عمومی، نه به‌عنوان مزاحم، بلکه به‌عنوان پایه مشروعیت و کارآمدی نگریسته شود.

در سال‌های اخیر، چالش‌های ساختاری در نظام تصمیم‌گیری کشور، خصوصاً در حوزه‌های فرهنگی و سیاست خارجی، موجب بروز نارضایتی‌هایی شده که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.
سخنان اخیر دکتر پزشکیان درباره ناکامی در تربیت اجتماعی و انتقاد از تداوم سیاست‌های ناکارآمد، پژواکی است از دغدغه‌ای عمومی که جامعه سال‌هاست آن را فریاد می‌زند.

شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که باید بازوی اندیشه‌ورز در ساماندهی فرهنگی کشور باشد، اغلب به‌دور از تعامل با جامعه و نخبگان مستقل عمل می‌کند.
در این میان، غیبت یک مرجع معتبر، شفاف و مستقل برای سنجش نظرات مردم، خلأیی است که نه‌تنها مشروعیت تصمیمات را زیر سوال می‌برد، بلکه کارآمدی آن‌ها را نیز کاهش می‌دهد.

برای پاسخ به این نیاز، ایجاد نهادی چندبخشی شامل اساتید دانشگاه، نهادهای مردم‌نهاد، و متخصصان جامعه‌شناسی و آمار، می‌تواند گامی مهم در نهادینه‌سازی فرآیندهای افکارسنجی علمی باشد.
این نهاد می‌تواند به عنوان مرجع واسط بین حاکمیت و جامعه، نظرات عمومی را گردآوری، تحلیل و به فرآیند تصمیم‌سازی منتقل کند.

یکی از موضوعات حساس در این میان، بحث ارتباط با آمریکاست؛ موضوعی که به‌رغم اهمیت راهبردی آن، هیچ‌گاه در سطح عمومی و آزاد به بحث گذاشته نشده و همواره تحت تاثیر ملاحظات سیاسی، از حیطه افکار عمومی دور نگه داشته شده است.
حال آنکه چنین تصمیماتی، بدون اجماع نسبی در سطح ملی، نه پایدار خواهند بود و نه دارای پشتوانه اجتماعی لازم.

تجربه تاریخی ایران نشان داده که نادیده گرفتن جامعه، همواره تبعات پرهزینه‌ای به‌همراه داشته است.
بی‌اعتمادی، فاصله گرفتن از مشارکت مدنی، و در نهایت بروز بحران‌های اجتماعی، نتیجه طبیعی سیاست‌ورزی در خلأ افکار عمومی است.

اگر سیاست‌گذاران امروز دغدغه پایداری دارند، باید رابطه خود را با جامعه بازتعریف کنند.
ایجاد شفافیت، نهادینه‌کردن گفت‌وگوی ملی و پذیرش نقد، الزاماتی هستند که دیگر نمی‌توان آن‌ها را به تعویق انداخت.
مردم، اگر شریک تصمیم باشند، شریک نتایج هم خواهند شد.

اکنون، بیش از هر زمان دیگر، درک این حقیقت حیاتی است: افکار عمومی، نه مزاحم تصمیم‌گیری، بلکه ضامن بقای آن است.

منبع خبر : پایشگر
false
true
false
false

true