پایانی باشکوه (1)
گروه یادداشت و تحلیل پایشگر _ اکرم محمدی
جیمز باندحدود60 سال پیش برای اولین بار به روی پرده سینما رفت و از آن زمان تاکنون 25 فیلم از این شخصیت ساخته و به نمایش در آمده است. در طول این سال ها چند نفر این شخصیت را بازی کردند اما آن چه اکنون اتفاق افتاده این است که در بیست و پنجمین فیلم ، جیمز باند با مرگش به این نقش پایان داد و به همین دلیل هم در سه شماره به ترتیب ، ابتدا به آخرین فیلم جیمز باند”زمانی برای مردن نیست”،”همه ماموران 007″و “آیا جیمزباند تمام می شود؟” به این شخصیت و این مامور مخفی از زوایای مختلف ،می پردازیم.
در میان علاقه مندان به فیلم و سینما جیمز باند مامور مخفی MI6 چهره ای شناخته شده است است و طی این سال ها علاقه مندان به007 در انتظار جدیدترین اثر سینمایی این مامور مخفی بودند.
دنیل کریگ ، شخصیت جیمز باند را در فیلمی با نام “زمانی برای مردن نیست” به عنوان بیست و پنجمین اثر از سری فیلمهای 007 به پایان رساند .ماموری که شناختهشدهترین جاسوس و البته جزء محبوب ترین هاست.او از سال ۲۰۰۶ با کازینو رویال ،جیمز باندِ سینما شد و با هنرنمایی در پنج فیلم ،با ” زمانی برای مردن نیست “به عمر ۵۹ ساله این نقش پایان داد .
فیلم در ادامه وقایع پرونده فیلم قبلی یعنی اسپکتر است . حالا این مامور مخفی بعد از سال ها خود را بازنشسته کرده و در جزایرجامائیکا مشغول استراحت است ووقتی که به نظر می رسد همه چیز عادی است و در آرامش زندگی می کند ، یکی از دوست قدیمی اش که مامور CIA است ، به سراغش می آید و از او کمک میخواهد و همین مسئله پای باند را به پروندهٔ ربودهشدن یک دانشمند باز میکند. به زودی مشخص میشود که تروریستی مرموز مسئول این کار است و دنیا در آستانهٔ مواجهه با خطری است که پیش از این، آن را تجربه نکردهاست و همین باعث می شود که جیمز باند راهی کوبا شود تا مثل همیشه نقش ناجی را بازی کند .
در این فیلم هم مثل تمام فیلم های جاسوسی و پلیسی شاهد صحنههایی پر از هیجان و البته یک تازی جیمز باند هستیم. این اثر هم مانند سایر آثار جیمز باند، از همان ابتدا با هیجان آغاز می شود و بعد از روایت داستانی کوتاه، برای دنبال کردن این داستان طولانی دوباره شاهد صحنه های تعقیب و گریز اکشن هستیم.صحنه هایی که حتی به تماشاگر مهلت انتخاب نمی دهد و نگاه ها را به سمت و سویی می برد که کارگردان هدایت آن را بر عهده دارد و این فوکوناگا است که با کارگردانی جذاب و محسور کنندهاش مخاطب را بیش از دو ساعت با خود همراه میکند.
صحنه های اکشن فیلم با دقت بسیاری کار شده و یکی ازویژگی های تمام فیلم های باند،همین صحنه های اکشن و تعقیب و گریزهاست اما دراین فیلم شاهد دقت نظر بیشتری از سوی کارگردان هستیم. البته چاشنی طنز را نباید نادیده گرفت که در برخی از صحنه های اکشن با فیلم همراه شده است.
نکته ای که در فیلم وجود دارد، حضور ماموری جدید ، با همان کد 007 است یعنی بعد از بازنشستگی باند، MI6 جایگزینی به جای او در نظر گرفته و این تغییر بسیار غافلگیر کننده است. یعنی کد007 به یک مامور سیاهپوست و البته زن؛ واگذار شده است .اگرچه 007 جدید از توانمندیهای بالایی برخوردار است اما در مقابل او،جیمز باند همچنان یکه تازه است.
در ادامه فیلم می بینیم که مادلین،زنی است که جیمز باند با او بود و فکر می کرد که با تروریستها همکاری داشته ،او را ترک می کند و حالا بعد از چند سال دوباره با او رو به رو می شود، اما نه مانند گذشته؛بلکه در قامت یک مادر. مادری که دختر بچه ای دارد و چشمانش شباهتی به او ندارد.
هر چند نقش مادلین آنچنان که باید فراگیر نیست اما این بار روایت زندگی اودر فیلم با کودکی آغاز می شود. آدم کشی با ماسک وارد خانه آنها شده و قصد کشتن پدرش را دارد و وقتی او را نمییابد، مادر مریض دخترک را می کشد و در یک حادثه و درگیری، زمانی که دختر در حال غرق شدن در دریا چه است، لحظه آخر دختر را نجات می دهد و حالا بعد از سال ها این داستان به زندگی جیمز باند گره می خورد.
درفیلم”زمانی برای مردن نیست” ،نقش مردان پررنگ تر از زنان است.درواقع شاهد یک اثر کاملا مردانه هستیم. درفیلم های پیشین زنان علاوه بر روابط احساسی ،گاه نقش تعیین کننده ای داشتند اما در این فیلم شاید به جرات بتوان گفت که از زنان فقط استفاده ابزاری شده است.
مادلین ، پالوما و حتی نائومی در حالی که ایفاگر نقش های مهمتری هستند اما همچنان حضورشان چندان پررنگ نیست و این حضور حتی به ایجاد تعادل در فیلم کمک نکرده است.
آن چه در این فیلم همانند سایر فیلم های جیمز باند تکرار شده ، قهرمان بودن است.باند نقش یک ناجی را بازی میکند و این بار دنیا را نجات می دهد اما خودش در اوج آرامش و نگاه حسرت بارش به زندگی ودخترش، مرگ را انتخاب می کند ، دقیقاً زمانی که وقت مردن نبود؛ اما این پایان داستان نیست چرا که مامور 007 همچنان وجود دارد و جیمز باند هم علاوه براین که جایگزینی دارد، وارثی از خود باقی گذاشته است و باید دید که آیا در آینده دختر باند نقش این ناجی افسانه ای را ادامه میدهد یا نه.
بازیگران فیلم ، همگی از بهترین ها هستند و گزینش و البته چینش نقش ها در به چشم آمدنشان بسیار موثر است و در میان آن ها نقش آفرینی “رامی ملک”بازیگر امریکاییِ مصری تبار بسیار به چشم می آید . او در نقش “سافین” بهعنوان یک شخصیت مرموز و ناشناخته معرفی شده، اما درنهایت به یک شرور تک بعدی تبدیل میشود. شخصیتی که آسیبهای دوران کودکیاش او را به یک روانپریش تبدیل کرده است.
در نهایت ،دنیل کریگ که برای آخرین بار ،نقش جیمزباند را بازی کرد.کسی که با همه توانایی ها و هوشمندی هایش ، در نهایت مغلوب شد.ماموری که علی رغم همه توانمندی هایش دیگر برای ماندن در کنارخانواده ودخترش فرصتی ندارد اما اجازه نمی دهد که حالا که درگیر ویروسی کشنده شده است ،دیگران هم درگیر شوند.
نگاه باند در لحظه آخر حاکی از صلابت و اقتدار است ومرگی باشکوه برای مردی که سال های سال با فیلمهایش زندگی کردیم را به همراه دارد .مرگی با شکوه برای مردی که دوستش داشتیم.
ادامه مطلب در شماره بعد…