چرا رئیسجمهور استعفا نمیدهد؟
یادداشت و تحلیل پایشگر: شهراد اثنی عشری
در شرایطی که کشور با بحران های عدیده و احتمال فروپاشی اقتصاد مواجه است، یک پرسش اساسی همچنان ذهن افکار عمومی را به خود مشغول کرده است: چرا رئیسجمهور استعفا نمیدهد؟
متاسفانه در حالی که بحرانهای متعددی از جمله کمبود آب، برق و گاز، ناترازی مالی، افزایش نرخ ارز و طلا و سقوط ارزش پول ملی کشور را احاطه کرده، مردم همچنان با مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی مواجهاند.
در این وضعیت، بسیاری انتظار دارند مسئولان ارشد، بهجای وعدههای کلی، اقداماتی عملی برای بهبود اوضاع انجام دهند. اما با تداوم روندهای فعلی، این سوال مطرح میشود که چرا مسعود پزشکیان، بهعنوان رئیسجمهور، در این شرایط بحرانی روی کار آمد و چرا در مواجهه با این حجم از مشکلات استعفا نمیدهد؟
دلیل حضور پزشکیان در قدرت
مسعود پزشکیان بهعنوان فردی با سابقه اصلاحطلبی و گرایشهای اعتدالی، در شرایطی به ریاستجمهوری رسید که جامعه از مدیریت دولتهای پیشین خسته شده بود.
حضور او میتوانست امیدی برای تغییر باشد، اما ساختار قدرت در ایران به گونهای است که رئیسجمهور، بهتنهایی قادر به تغییر مسیر کلان کشور نیست.
به همین دلیل، بسیاری معتقدند که او بیش از آنکه اختیار عمل داشته باشد، صرفاً نقشی نمادین ایفا میکند و قدرت اصلی در دست نهادهای فراتر از دولت است.
چرا استعفا نمیدهد؟
در نظام سیاسی ایران، استعفای رئیسجمهور نهتنها بهسادگی امکانپذیر نیست، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای کل ساختار حاکمیت داشته باشد.
طی چند روز گذشته برخی رسانه ها از استعفای رئیس جمهور خبر دادند، اما این خبر تکذیب شد.
البته استعفای پزشکیان ممکن است بحران مشروعیت را تشدید و شکافهای درون حاکمیت را عمیقتر کند.
علاوه بر این، ممکن است او تصور کند که با ماندن در قدرت، دستکم میتواند برخی اصلاحات جزئی را انجام دهد، در حالی که استعفا ممکن است به روی کار آمدن چهرههای رادیکالتر منجر شود.
ثروت و دارایی مسئولان و مردم
یکی از مهمترین انتقادات به ساختار اقتصادی ایران، تمرکز ثروت و دارایی در دست گروهی خاص از مسئولان و فرزندانشان است.
فساد اقتصادی، رانتخواری، و انحصار منابع ملی باعث شده تا فاصله طبقاتی روزبهروز افزایش یابد.
این موضوع، نارضایتی عمومی را افزایش داده و موجب شده تا مردم احساس کنند که کشور برای عدهای خاص کار میکند، در حالی که اکثریت جامعه با مشکلاتی مانند تورم، بیکاری، و سقوط ارزش پول دستوپنجه نرم میکنند.
ایران تا کی دوام میآورد؟
پایداری ایران در برابر بحرانهای اقتصادی و سیاسی، وابسته به چند عامل کلیدی است.
اگر روند فعلی، یعنی فساد، سوءمدیریت، و عدم اصلاحات جدی ادامه پیدا کند، امکان دارد کشور وارد دورهای از بحرانهای شدیدتر شود.
اما ایران، بهعنوان کشوری با منابع طبیعی گسترده و جمعیت جوان، همچنان پتانسیل احیا را دارد، مشروط بر اینکه سیاستهای اصلاحی واقعی اجرا شود و از تمرکز قدرت در دست گروههای خاص جلوگیری گردد.
نتیجهگیری
با توجه به وضعیت فعلی، اگرچه استعفای پزشکیان ممکن است مطالبه برخی از منتقدان باشد، اما مشکل اصلی در ساختار کلان مدیریت کشور نهفته است.
آنچه ایران را در مسیر سقوط یا بقا قرار میدهد، میزان اصلاحات اقتصادی و سیاسی، کاهش فساد، و اتخاذ سیاستهایی برای بازگرداندن اعتماد عمومی است.
در غیر این صورت، بحرانهای کنونی میتوانند به مرحلهای برسند که دیگر امکان کنترل آنها وجود نداشته باشد.