وفاقی که در هیاهوی قدرت گم شد؛ سقوط پیش از پرواز
یادداشت و تحلیل پایشگر: شهراد اثنی عشری
آن روزها که لبخندها میان دولت و مجلس رد و بدل میشد، بسیاری گمان میکردند که این همدلی دوام خواهد داشت، اما سیاست، عرصهی وفاداری نیست؛ بازی قدرت است و هر مهرهای روزی قربانی میشود.
استیضاح همتی و استعفای ظریف تنها پردهی نخست این نمایش بود؛ نمایشی که حالا دیگر، نقاب تفاهم از چهرهی بازیگرانش افتاده است.
پزشکیان که در آغاز، با شعار وفاق آمده بود، حالا در میان طوفانی از تناقضات و فشارها گرفتار شده است؛ گویی که کشتیاش، پیش از رسیدن به ساحل، در امواج سهمگین منافع و سیاست غرق میشود.
مجلس که روزی خود را همراه دولت نشان میداد، حالا شمشیر را از رو بسته است. گویی برخی نمایندگان، نه برای نظارت و اصلاح، بلکه برای زمین زدن دولت پای به صحنه گذاشتهاند.
ناترازیهای مالی، بحران معیشت و آشفتگی اقتصادی، همه ابزارهایی شدهاند برای به رخ کشیدن ضعفهای دولت.
اما طنز تلخ ماجرا آنجاست که همان کسانی که دیروز مدعی حمایت بودند، امروز از ویرانهها، سکویی برای صعود خود میسازند.
شاید این همان سیاست قدیمی باشد که «بگذار سقوط کند، تا ما نجاتدهندهاش باشیم.»
وعدهی وفاق، حالا دیگر به شعاری بیجان تبدیل شده است؛ صدای دوستی، جای خود را به فریادهای اتهام داده و طرحهای اصلاحی، یکی پس از دیگری در هیاهوی رقابتهای جناحی دفن میشوند.
آنچه باقی مانده، دولتی است که هر روز بیشتر از دیروز، در مرداب مشکلات فرو میرود، و مجلسی که بهجای نجات، وزنهای بر پای آن بسته است.
در این میان، مردم تنها تماشاگر این جدال بیحاصلاند؛ بازیگران، همانها هستند، صحنه همان است، تنها نقابها عوض میشوند.
و اینچنین، وفاقی که با امید ساخته شد، در هیاهوی سیاست فروپاشید.
شاید پزشکیان هم فهمیده باشد که در این بازی، کسی به دنبال همدلی نیست؛ بلکه هرکس، مترصد لحظهای است که دیگری را به زیر کشد.
تاریخ پر است از این چرخههای تکراری، اما آنکه بیش از همه، بهای این نمایش را میپردازد، همان مردمی هستند که روزی با امید، به این بازیگران رأی دادند.