
وقتی خنکای قدرت، داغی گرما را نمیفهمد!
یادداشت و تحلیل پایشگر: شهراد اثنیعشری
وقتی گرمای زودرس بهاری نفس مردم را بند آورده، رئیسجمهور به یاد روزگاری افتاده که نه کولر بود و نه پنکه؛ انگار فراموش کرده که مردم آن دوران، تورم ۵۰ درصدی و قبض برق نجومی هم نداشتند!
گویی برای برخی مسئولان، سادهزیستی فقط نسخهایست که باید دیگران بپیچند و خود در سایه خنک سیستمهای پیشرفته، به گذشته دلخوش باشند.
آنگاه که مسئول، بهجای پاسخ به رنج امروز مردم، در سایه خاطرات کهنه پناه میگیرد، نه تاریخ را فهم کرده و نه درد زمانه را.
جناب پزشکیان، مردم این روزها نه پنکه میخواهند و نه کولر، بلکه شور شنیدهشدن میطلبند.
وقتی گرمای بیامیدی و بیبرقی در جان خانهها خزیده، گفتن اینکه «مردم قدیم چگونه بدون کولر میزیستند» تنها نمک پاشیدن بر زخم مردمی است که زیر بار تورم، گرانی و بیتوجهی، هر روز خمتر میشوند.
اینگونه اظهارات، نه از جنس سادهزیستی که نشانه عجز در مدیریت و پاسخگویی است.
کسی که نمیتواند گرهی از زندگی امروز مردم بگشاید، با روایت گذشتههای بیربط، تنها به تحقیر شعور جمعی دامن میزند.
اگر معیار زندگی، شرایط دهههای دور است، پس چرا خود شما و دیگر مسئولان از مواهب تکنولوژی، خودروهای لوکس، سفرهای خارجی و ارتباطات پیشرفته چشم نمیپوشید؟
چرا تنها سهم مردم از «زندگی قدیم» باید گرما، رنج و بیتسهیلی باشد؟
مردم ایران، صبورترین روایت این سرزمیناند، اما صبوریشان را با سادهانگاری اشتباه نگیرید.
هر سخن سبک، نشانی است از فرسنگها فاصله میان دولت و مردم.
آنکه قرار بود مرهم باشد، اکنون خود زخم میزند.
این سرزمین بیش از هر زمان، نیازمند مسئولانی است که بهجای خطابههای بیمایه، درد مردم را لمس کنند و به جای نازککاری در کلام، گرهگشایی در عمل باشند.
آقای رئیسجمهور، مردم کولر نمیخواهند، صداقت، درک، و امید میخواهند.