بحران خاموش نمایندگان بیمه آشکار شد/تشکلهای صنفی با هشدار رسمی به دولت وارد میدان شدند
اخبار بانک و بیمه پایشگر– پس از سالها انباشت مشکلات و بیپاسخماندن مطالبههای صنفی، نمایندگان و شبکه فروش بیمه اینبار با ارسال نامهای رسمی به وزیر کشور خواستار برگزاری تجمع در برج میلاد شدهاند، درخواستی کمسابقه که نشان از عمق نارضایتی در خط مقدم صنعت دارد.
افزایش هزینهها، رکود درآمدی و آییننامههایی که با واقعیت میدانی همخوان نیست، این گروه زحمتکش را به نقطه اعتراض رسانده است.
اکنون نگاهها به تصمیم دولت دوخته شده تا مشخص شود آیا صدای پرتکرارترین حلقه صنعت بیمه شنیده خواهد شد یا خیر.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، در پی ارسال نامه رسمی دو تشکل صنفی فعال در صنعت بیمه به وزیر کشور و طرح درخواست صدور مجوز برگزاری تجمع صنفی در برج میلاد، فضای تازهای از مطالبهگری در جامعه نمایندگان و شبکه فروش ایجاد شده است.
این نامه با استناد به اصول قانونی و تأکید بر ماهیت صنفی و غیرسیاسی گردهمایی، نشان میدهد که اعتراضها به مرحلهای رسیده که دیگر امکان پیگیری از مسیرهای معمول اداری پاسخگو نیست.
صنعت بیمه که بخشی مهم از اقتصاد خدماتی کشور است، امروز شاهد نارضایتی یکی از حیاتیترین اجزای خود یعنی نمایندگان فروش است.
ریشه این نارضایتی را باید در انباشت مشکلات ساختاری شبکه فروش طی سالهای گذشته جستوجو کرد.
نمایندگان بیمه، که خط مقدم ارتباط با بیمهگذاران هستند، در شرایطی فعالیت میکنند که با تورم، افزایش هزینههای عملیاتی، فشار رقابتی، کارمزدهای غیرمنعطف و آییننامههایی مواجهاند که گاهی با واقعیتهای میدانی فاصله دارد.
بسیاری از آنان معتقدند که تصمیمهای کلان صنعت بدون مشارکت واقعی شبکه فروش اتخاذ شده و سهم آنان از زنجیره ارزش بیمه، متناسب با نقش و بار کاریشان تعریف نشده است.
این گسل میان تصمیمسازی و اجرا، در نهایت به افزایش نارضایتی و شکلگیری خواست تجمع انجامیده است.
افزون بر این، ابهامات و چالشهای آییننامههای کارمزد، عدم تجدیدنظر در ساختار هزینهها، و کاهش ارزش واقعی درآمد نمایندگان از دیگر دلایل این مطالبهگری است.
در فضای اقتصادی امروز، هزینه اداره دفتر، بازاریابی، جذب مشتری، نیروی انسانی و فناوری به شکل بیسابقهای افزایش یافته، اما نرخ کارمزدها رشد متناسبی نداشته است.
نتیجه این ناترازی آن است که بسیاری از نمایندگان، توان مالی لازم برای ادامه فعالیت حرفهای را از دست داده و این موضوع به تهدیدی برای پایداری شبکه فروش تبدیل شده است.
برای عبور از این بحران، ضروری است که مکانیسمهای گفتوگوی مؤثر میان بیمه مرکزی، شرکتهای بیمه و نمایندگان ایجاد یا تقویت شود.
اصلاح آییننامههای کارمزد، طراحی مدلهای شناور مبتنی بر عملکرد و ریسک، حمایتهای مالیاتی و بیمهای از نمایندگان، توسعه سازوکارهای آموزش و توانمندسازی، و شفافسازی تصمیمهای کلان بیمه، از جمله اقداماتی است که میتواند این تنش را کاهش دهد.
شبکه فروش نهتنها کانال فروش بلکه موتور توسعه ضریب نفوذ بیمه است و بدون توجه به مسائل آن، طرحهای توسعهای صنعت بیمه روی زمین میماند.
در نهایت، صنعت بیمه برای جلوگیری از تکرار چنین تنشهایی باید به سمت نظام حکمرانی مشارکتی حرکت کند؛ نظامی که در آن نمایندگان بهعنوان شرکای واقعی دیده شوند نه صرفاً مجریان سیاستهای ازپیشتعیینشده.
ایجاد شورای پایدار شبکه فروش، برگزاری جلسات دورهای با تصمیمسازان، اصلاح قوانین ناکارآمد و فراهم کردن امنیت شغلی و اقتصادی برای نمایندگان، میتواند راه برونرفت از این وضعیت باشد.
تجمع صنفی، اگرچه مطالبهای قانونی و مشروع است، اما زنگ هشداری نیز هست برای بازتعریف رابطه صنعت بیمه با بدنهای که بیشترین بار عملیاتی آن را به دوش میکشد.


