وقتی سایهها از نور میترسند؛صفآرایی پنهان علیه رئیسکلی که قواعد کهنه را بر هم زد
اخبار بانک و بیمه پایشگر– صنعت بیمه این روزها به میدان نبردی خاموش شبیه شده؛ جایی که شفافیت، جای آسایش برخی مدیران را تنگ کرده و مقاومتها پردهدار حقیقتاند.
در میانه این گردوخاک، پرویز خسروشاهی با رویکردی متفاوت، آرامش دیرینه برخی ساختارهای پنهان را برهم زده است.
اکنون همان ساختارها، با همراهی معدود رسانههایی که از تغییر دلخوشی ندارند، بیصدا اما مستمر برای توقف این مسیر صفآرایی کردهاند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، در ماههای اخیر فضای صنعت بیمه شاهد تحرکاتی کمسابقه بوده است، فضایی که در مرکز آن، سیاستگذاریهای سختگیرانه و شفافسازانه بیمه مرکزی قرار دارد.
پرویز خسروشاهی، رئیسکل بیمه مرکزی، با اتخاذ رویکردی که بسیاری آن را «نظم جدید نظارتی» میدانند، حساسترین بنگاههای بیمهای را زیر ذرهبین برده است.
این رویکرد از نگاه موافقان، تلاشی برای مقابله با ساختارهای ناکارآمد، رفتارهای پرریسک و تخطیهای مدیریتی است.
ساختارهایی که سالها به دلایل مختلف کمتر مورد توجه جدی قرار میگرفتند.
با این حال، همین سختگیریها برای برخی از مدیران ارشد شرکتهای بیمه خوشایند نبوده است.
وقتی نظارت از سطح گزارشهای تشریفاتی به بررسی صلاحیتهای حرفهای و عملکرد واقعی مدیران میرسد، طبیعی است که گروهی احساس کنند جایگاهشان در معرض تغییر قرار گرفته است.
آن دسته از مدیرانی که اخیراً در ارزیابیهای نهادهای ذیربط نمره ضعیف دریافت کردهاند، اکنون بیش از هر زمان دیگری با تبعات عملکرد خود مواجه هستند.
وضعیتی که برای برخی از آنها بهسادگی قابل پذیرش نیست و مقاومت طبیعی بهدنبال دارد.
در این میان، نقش برخی رسانهها نیز قابل تأمل است.
رسانههایی که انتظار میرود در جهت شفافیت بیشتر صنعت حرکت کنند، در برخی موارد وارد بازیای شدهاند که بیشتر بوی «صفآرایی» میدهد تا «تحلیلگری».
استفاده از تیترهای احساسی، روایتهای جهتدار و تلاش برای ایجاد بحران تصنعی، همگی نشانههایی از آن است که بخشی از فضای رسانهای در تلاش برای همراهی با جریانهای معترض به مدیریت فعلی بیمه مرکزی است.
این همسویی پرسشهایی جدی درباره انگیزهها و منافع طرفین ایجاد میکند.
در چنین شرایطی، کارزارهایی چون «برکناری رئیسکل بیمه مرکزی» بیشتر شبیه واکنشی سیاسی ـ سازمانی به تغییر قواعد بازی است تا یک مطالبه عمومی یا صنفی.
معمولاً وقتی ساختار نظارتی شروع به جابهجایی خطوط قرمز قدیمی میکند، کسانی که از این خطوط سود میبردهاند، تلاش میکنند قواعد را به نقطه امن گذشته بازگردانند.
فشار رسانهای نیز در چنین معادلاتی ابزار آشنایی است؛ ابزاری که گاه هزینه دارد، اما برای برخی بازیگران ارزش امتحان کردن دارد.
در نهایت آنچه صنعت بیمه را بیش از همه تهدید میکند نه نظارت سختگیرانه و نه اعتراض مدیران ناراضی، بلکه اختلال در مسیر اصلاحات ضروری است.
اگر هر بار که بیمه مرکزی بخواهد استانداردهای حرفهای را ارتقا دهد، با موجی از تخریب و انحراف افکار مواجه شود، نتیجه آن چیزی جز ادامه وضعیتی که سالهاست منتقدان درباره آن هشدار میدهند نخواهد بود.
شاید پرسش اصلی این باشد:
در بزنگاه اصلاحات، چه کسی باید بایستد و چه کسی ترجیح میدهد بماند در همان نقطهای که همیشه برایش بیخطر بوده است؟


