×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
پارادوکسِ پزشکیان، ایستاده بر صندلیِ قدرت با جیب‌های خالی از نسخه/ آیا صداقتِ محض برای درمانِ «سرطانِ تورم» کافی است؟

پارادوکسِ پزشکیان، ایستاده بر صندلیِ قدرت با جیب‌های خالی از نسخه/ آیا صداقتِ محض برای درمانِ «سرطانِ تورم» کافی است؟

اخبار اقتصادی پایشگر– صداقتِ رئیس‌جمهور در اعتراف به «ندانستن»، اگرچه در تالارِ اخلاق، مدالی بر گردن دارد، اما در بازارِ بی‌رحمِ قیمت‌ها، نانِ سفره‌ای نمی‌شود.

مردم میانِ «عزتِ شعاری» و «تورمِ واقعی» در جست‌وجوی آن حقیقتی هستند که قرار بود در صورتِ ناتوانی، بی‌پردُه با آن‌ها در میان گذاشته شود، نه آنکه در لایه‌های جراحیِ اقتصادی گم شود.

خبرنگار اقتصادی پایگاه خبری پایشگر، با توجه به اظهارات اخیر دکتر پزشکیان رییس جمهور، و بحران عمیق اقتصادی که نارضایتی شدید اقشار مختلف مردم را در پی داشته، گزارشی تهیه کرده است.

در این گزارش سعی شده پارادوکس «دانستن» و «توانستن» که در کلام رئیس‌جمهور موج می‌زند، و باعث حبس اقتصاد ایران شده، بررسی و موشکافی بیشتر شود.

وقتی با سفره مردم سر و کار داریم، «ندانستن» باید بلافاصله با «سپردن کار به دانایان» جبران شود، نه با آزمون و خطا روی معیشت عمومی.

معمای «عزت» در ترازوی تورم و ناترازی

ادعای تلاش برای زندگی با عزت، در حالی که ساختارهای کلان اقتصادی (مانند نرخ ارز تالار دوم و حذف تدریجی یارانه‌های پنهان) در حال بلعیدن قدرت خرید هستند، یک تناقض استراتژیک است.
عزت در ادبیات اقتصادی به معنای «پیش‌بینی‌پذیری» زندگی است؛ یعنی شهروند بداند ثمره کارش در پایان ماه، ارزش خود را حفظ می‌کند.
وقتی رئیس‌جمهور از ندانستن سخن می‌گوید، اما همزمان فرمان جراحی‌های سنگین ارزی را صادر می‌کند، نوعی «بی‌وزنیِ سیاستی» ایجاد می‌شود.
نمی‌توان با تکیه بر اخلاق و صداقت، جلوی سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر را گرفت.
عزت در اقتصادی که تورم آن مزمن شده، تنها با «اقتدار فنی» بازمی‌گردد، نه با توصیه‌های اخلاقی.

بن‌بستِ کارشناسی و خطرِ «تکرارِ مکررات»

پزشکیان با نفیِ «نسخه‌پیچانِ همه‌چیزدان»، به درستی بر تخصص‌گرایی تأکید دارد، اما هشدار اصلی اینجاست که این رویکرد نباید به بهانه‌ای برای «انفعال» تبدیل شود.
مشکل امروز ایران، نبودِ راه‌حل نیست، بلکه نبودِ «اراده سیاسی» برای پرداخت هزینه‌های اصلاحات ساختاری است.
اگر دولت بخواهد صرفاً با مدیریت جو روانی و بدون تغییر در مناسبات پولی و بانکی پیش برود، به زودی در تله‌ی همان «جاهلانی» خواهد افتاد که برای هر بحرانی، یک مسکنِ تورم‌زا تجویز می‌کنند.

در واقع، ندانستنِ رئیس‌جمهور زمانی خطرناک می‌شود که تیم اقتصادی او نیز در میانه‌ی تضاد آرا، فلج شود و تصمیم‌گیری به نفع ذینفعانِ رانت‌خوار (برندگان تورم) مصادره گردد.

دوراهیِ استعفا یا عبور از خط قرمزهایِ خودساخته

رئیس‌جمهور پیش‌تر وعده داده بود که اگر نتواند، کناره‌گیری می‌کند.
اکنون در نقطه‌ی عطفِ این وعده ایستاده‌ایم؛ جایی که شوک‌های قیمتی (از بنزین تا دلار تالار دوم) در راهند.
ایستادگی بر اعتقاد و باج ندادن، زمانی ارزش پیدا می‌کند که خروجی آن «توقف روند تخریب اقتصاد» باشد.
اگر قرار است ساختارها همان بمانند و صرفاً آدم‌ها عوض شوند، وعده استعفا نباید به یک ابزار تهدید، بلکه باید به یک «تعهد اخلاقی» تبدیل شود.
هشدار نهایی این است:
زمان برای دولتِ «صادق اما بی‌برنامه» به سرعت در حال اتمام است.
مردم شاید صداقت را بستایند، اما قطعاً با نانِ صداقت نمی‌توانند اجاره‌بها و هزینه‌های درمان را پرداخت کنند.

آیا رئیس‌جمهور در مواجهه با شوک‌های قیمتی پیش‌رو، شهامتِ معرفیِ موانع ساختاری (همان حقایقی که وعده داده بود) را خواهد داشت یا به مدیریت بحران با روش‌های سنتی ادامه می‌دهد؟

منبع خبر : پایشگر
false
true
false
false

true