حسابسازیِ «دانایان» با جیبِ ناتوانِ فرودستان؛ وقتی جراحانِ پاستور، عزتِ سفره را قربانیِ ترازنامههای دولتی میکنند!
اخبار اقتصادی پایشگر– ارکسترِ ناهماهنگِ «دانایان» در پاستور، در حالی نتهای جراحیِ ارزی را مینوازد که رئیسجمهور همچنان بر طبلِ «ندانستن» میکوبد.
تیمی که برای تراز کردنِ دفاترِ حسابداری دولت، معیشتِ مردم را به تالارهای پرنوسان ارز سپرده است، پیش از آنکه مرهمی برای زخمهای کهنه بیابد، نمکِ «واقعیسازی قیمتها» را بر سفرههای کوچکشده میپاشد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی پایگاه خبری پایشگر، دولت در این شرایط بحرانی، پرده از یک واقعیت تلخ برمیدارد.
گویی هر یک از اعضای تیم اقتصادی دولت در یک ارکستر، ساز متفاوتی میزنند و رئیسجمهور در میانه این هیاهو، به دنبال یافتنِ «آهنگِ صداقت» است.
۱. بانک مرکزی؛ عبور از «تثبیت» به قیمتِ «تخریبِ طبقه فرودست»
تیم پولی دولت با مدیریت بانک مرکزی، ظاهراً بر اسبِ «واقعیسازی نرخ ارز» سوار شده است.
انتقال کالاها به تالار دوم، اگرچه از نظر تئوریک یک اقدام اصلاحی برای حذف رانت است، اما در نبودِ ابزارهای حمایتی، به معنای پرتاب کردنِ معیشت مردم به درون استخرِ متلاطم ارز آزاد است.
بانک مرکزی با چراغ سبز نشان دادن به حذف دلار توافقی، عملاً مسئولیت کنترل تورم را به نفعِ جبران کسری بودجه دولت کنار گذاشته است.
این «دانستنِ فنی» که منجر به گرانیِ رسمی میشود، با شعارِ «حفظ عزت مردم» در تضاد مطلق است؛ چرا که عزت در نظام پولی، با ثباتِ ارزش پول ملی تعریف میشود، نه با رسمیت بخشیدن به سقوط آن.
۲. سازمان برنامه و بودجه؛ جراحی بدونِ بیهوشی و فشار بر «سمتِ تقاضا»
در سازمان برنامه و بودجه، نگاهِ «حسابداری» بر نگاهِ «توسعهای» غلبه کرده است.
نسخهای که برای سال آینده پیچیده شده، مبتنی بر افزایش درآمدهای مالیاتی و واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی و نرخ ارز است تا ناترازیهای دولت تراز شود. اما مشکل اینجاست که این دانایان، تنها یک سمتِ معادله (ترازنامه دولت) را میبینند و از سمت دیگر (توانِ خرید جامعه) غافلند.
وقتی رئیسجمهور میگوید «باید با هم باشیم تا حل کنیم»، سازمان برنامه عملاً هزینهی این «با هم بودن» را تماماً به دوشِ مصرفکننده نهایی و صنایع کوچک انداخته است؛ رویکردی که خطرِ رکودِ عمیق را در پی دارد.
۳. شکافِ فرماندهی؛ وقتی «نادانستنِ» رئیس، قربانیِ «نمیگذارندِ» مشاوران میشود
بزرگترین بحران در تیم اقتصادی، نبودِ یک «فرماندهی واحد» است.
میانِ نگاههای تکنوکراتیکِ برخی مشاوران و نگاههای متمایل به بازارِ آزاد در تیمِ ارزی، نوعی فلجِ تصمیمی ایجاد شده است.
رئیسجمهور در حالی از باج ندادن سخن میگوید که ساختارِ بودجه و سیاستهای ارزی جدید، بیشترین فشار را به بخشهای مولد و کمدرآمد وارد میکند.
هشدار اصلی اینجاست: اگر «ندانستنِ» پزشکیان منجر به این شود که او صرفاً امضاکنندهیِ مصوباتِ تضادآلودِ تیم اقتصادیاش باشد، به زودی شاهدِ «فروپاشیِ سرمایهی اجتماعی» خواهیم بود.
حقیقت این است که دانایانِ اطراف او، جراحی را شروع کردهاند، اما به نظر میرسد فراموش کردهاند که بیمار (جامعه)، دیگر رمقی برای تحملِ این حجم از درد را ندارد.
با توجه به این ناهماهنگی، آیا شوکِ احتمالی قیمت بنزین در ماههای آتی، همان نقطهای خواهد بود که رئیسجمهور را به سمتِ آن «وعده استعفا و افشاگری» سوق میدهد؟




