«تحریم» برای مردم زهر است و برای خواص، انگبین!
یادداشت و تحلیل پایشگر– در حالی که نود میلیون ایرانی زیر چرخدندههای تورم، صدای خرد شدن استخوانهایشان را میشنوند، سخن گفتن از «برکتِ تحریم» تنها نمک پاشیدن بر زخم کسانی است که سهمشان از این سفره، فقط فقر بوده و سهم دیگران، رانتهای نجومی و زندگیهای بیپایان در سایه انحصار.
جناب آقای عراقچی، ادبیات «برکتانگاریِ تحریم» نمکی است بر زخم عمیق ملتی که سالهاست میان چرخدندههای تورم و گرانی، شرافتمندانه صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتهاند.
ایکاش روشن میکردید این کدام «برکت» است که سهم نود میلیون ایرانی از آن، تنها کوچکتر شدن سفرهها، حسرتِ خانهدار شدن و لرزیدن زانوهای پدران زیر بار معیشت بوده، اما برای عدهای معدود، درهای «اقتصاد زیرزمینی» و رانتهای کلان را گشوده است؟
حقیقت تلخ آن است که تحریم، نه یک موهبت الهی، بلکه حصاری است که در سایهی آن، کاسبان تحریم و حلقههای خاص، نفت این ملت را به حراج میگذارند و ارز حاصل از آن را در هزارتوی حسابهای غیرشفاف گم میکنند، در حالی که مردم عادی هزینهی این «تجارت سیاه» را با عمر و جوانی خود میپردازند.
گویا میان دیوارهای بلند دفاتر مدیریتی در تهران، صدای خرد شدن استخوانهای طبقهی متوسط و ضعیف زیر بار سنگین این «برکات» شنیده نمیشود.
وقتی از برکت سخن میگویید، از دنیای فرزندان و نوادگانی بگویید که در آن سوی مرزها یا در جزایر امن رفاه، با پشتوانه همین دور زدنها، طعم خوشبختیِ بیزحمت را میچشند؛ نه از مردمی که برای ابتداییترین نیازهای درمانی و معیشتی خود، باید در صفهای بیپایانِ تدبیرهای ناکارآمد بایستند.
تحریم اگر برکتی داشت، باید بساط فقر را برمیچید، نه آنکه فاصلهی طبقاتی را به درهای عمیق بدل کند که یک سوی آن فقر مطلق و سوی دیگرش،5 ثروتهای بادآوردهی ناشی از انحصار باشد.
لطفاً رنجِ مدامِ یک ملت را با واژههای مقدس، آذین نبندید.2




