true
زنان و مردان روز واقعه
گروه یادداشت و تحلیل اجتماعی پایشگر:سعید سفیری،کارشناس مسائل اجتماعی-بیشترین واژهای که همهجا از گوگل گرفته تا گفتوگوی روزانه مردم به گوش شنیده و دیده میشود، کروناست. کسی در جامعه شهری نیست که چهره کرونا را نشناسد و از عواقب آن نداند.
کرونا و پیامدهایش، این درگیری گسترده آنقدرها که همگان در ابتدا میاندیشیدند، ناگهان ظاهر نشد. اخطارها از چندی قبل آغاز شده بود، اما کسی یا نمیخواست ببیند یا وقوع آن را به این زودی، پیشبینی نمیکرد. آنان که از تخریب محیطزیست میگفتند و آنها که انکار کردند و اقتصاد را مقدم بر حفظ محیطزیست دانستند.
نزدیکترین مثال این گفتوگو که بیشتر به درگیری میماند تا گفتوگو، بین نوجوان 15ساله و وزیر اقتصاد یک ابر قدرت در کنفرانس داووس رخ داد. در کنفرانس اخیر داووس، استیون منوچین، وزیر خرانهداری آمریکا وقتی با توصیه گرتا تونبرگ (نوجوان سوئدی فعال جنبش حفظ محیطزیست) برای توقف استفاده از سوختهای فسیلی مواجه شد، از گرتا خواست تا پس از تحصیل در رشته اقتصاد صحبت کند.
آقای منوچین در توصیه خود بیتوجه به ناخودآگاهش، گرتا و نسلی نوجوان و جویای نام را به سکوت و تحصیل در دانشگاههایی فرا میخواند که در آنجا به دانشجویان میآموزند که در اقتصاد بهویژه از نوع نئولیبرالیستی، محیطزیست در اولویت اول نیست و توانایی علمی میتواند تمامی حوادث ناشی از دخالت بیاخلاقی در طبیعت را مهار کند.
شاید این نسل با دانشگاه رفتن، متقاعد شوند دست از سر اقتصاددانانی که هژمونی اقتصاد فرصتطلب را میگسترانند، بردارند. اما ظاهرا اینگونه هم نیست؛ کرونا آمد و بر سر جهانی که اقتصاد نئولیبرالی در آن حرف اول را میزند و به محیطزیست بیتفاوت است، آوار شد. جهانی که حال از سر استیصال، به هر روشی متوسل میشود. مواجهه شوکآور به حدی رسیده که رئیس آقای منوچین(ترامپ)، به مردم توصیه میکند برای امان از کرونا، مواد ضدعفونی بنوشند یا تزریق کنند.
اما در این بازی مرگ و زندگی، کرونا و تبعات منفی آن یکه تاز نیست. پزشکان و پرستاران بسیاری که شب قبل از ظهور کرونا تنها به وظایف درمانی خود میپرداختند با صداقت به صف مبارزه پیوستند و کار میکنند. الگوهای جدید مبارزه و قرنطینه را ترویج و با اخطارهای بموقع دولتهای خود را وادار به برنامهریزی صحیح کردند. زمانی تیغ دانشمندان علوم اجتماعی و ویروسشناسها و پزشکان در جامعه میبرد، که اقتدار علمی پدید آمده باشد.
کرونا این اقتدار را بیش از گذشته پیش چشم همگان گذاشت و نبودش را با فاجعه همراه کرد. دیگر نمیتوان با توسل به جادو از پس چنین بیماری برآمد. در هند مرتاضان و جادوگران به قرنطینه رفتند و پزشکان به جای آنان در کوچه و خیابان و خانهها بهدنبال کرونا گشتند.
اینجاست که پزشکان، پرستاران و دانشمندان ارج و قرب مییابند، تا روشهای درمان را بیابند. آمارهای کشتار کرونا در کشور آلمان نسبت به سایر کشورهای اروپایی، کمتر است. زیرساختهای بهداشتی و دانش روز پزشکی و همکاری بینالمللی به کمک آمده است. اما در این میان به نامی هم بر میخوردیم؛ کریستین دروستن، دانشمند ویروسشناسی که در کشف ویروس سارس نقش داشت. او بودکه چندی پیش از پرواز کرونا به آلمان تحقیقاتش را آغاز کرد. دولت را آگاه کرد و با دیگر همکاران خود طرح مبارزه با کرونا را نوشت و به دولت تقدیم و دولت هم گوش شنوا به این موضوع سپرد و آن را اجرا کرد.
دروستن میدانست که مؤثرترین سلاح در مقابل کرونا، سلاح قدیمی دوران قرون وسطی است؛ قرنطینه. و البته اقتصاددانان و دولت آلمان باید این طرح را مقرون به صرفه میکردند و کردند. کرونا خواهد رفت، نمیتواند بشر را به تمامی از پای درآورد، اما توانست توجهها را به مسائل محیطزیست و اشاعه بیماریهای واگیر بیشتر کند. این روزها همگان از شعر سعدی در همیاری میگویند اما این اندیشمند بزرگ، شعر دیگری هم دارد که در زبان فارسی ضربالمثل شده است، که باید به آن هم نگاه کرد و دقت: علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد/ دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست / به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز / وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست.
false
true
https://paieshgar.ir/?p=67497
false
false