true

اسکار هیاهوی بسیار برای هیچ؛ «آدمفروش» سردرگم است
اخبار فرهنگی هنری پایشگر -جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» با پرداختن به فیلم های «آدمفروش»، «ماموریت غیرممکن» و پرونده ویژه «اسکار از دیروز تا امروز» پخش شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایشگر، جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت»، جمعه ۲۸ شهریور از ساعت ۲۲ و با پرداختن به فیلمهای «آدمفروش»، «ماموریت غیرممکن» و پرونده ویژه «اسکار از دیروز تا امروز» به صورت زنده به آنتن شبکه نمایش رفت.
در ابتدای برنامه حسین فرحبخش کارگردان سینما به صورت تلفنی روی آنتن آمد و در واکنش به حرفهای ۲ هفته پیش خود در رابطه با خرید بلیت توسط برخی تهیهکنندگان که حواشی زیادی به پا کرده بود، عنوان کرد: یک آقایی به من گفتند که همیشه نزدیک اکران فیلمم دوست دارم جنجال به پا کنم. من تاکنون از این کارها نکردهام. کسی که این حرف را زده چطور جرات ندارد که مقابل من بنشیند و صحبت کند؟
وی در پاسخ به صحبتهای میثم زندی مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم بیان کرد: یکی از بزرگان دوره قبلی وزارت ارشاد سفارش آقای زندی را به من کرد که کمکش کنم. فروردین امسال از دفتر آقای زندی با من تماس گرفتند که جلسهای بگذاریم و صحبت کنیم. من تاکنون ۴ بار به دفتر ایشان رفتهام و ۲ بار هم در راهرو یکدیگر را دیدهایم درحالی که میگویند من هر روز وزارت ارشاد هستم. وزارت ارشاد خانه کسی نیست که برایش تعیین و تکلیف کند. من از آقای زندی نخواستم که در روز شهادت امام حسن عسگری (ع) به من سانس بدهند. ایشان روز شهادت امام صادق (ع) سینماها را باز کرد و مورد انتقاد وزیر و نهادهای امنیتی قرار گرفت و حالا میخواهد موضوع را گردن من بیاندازد. اتهام غیرقانونی علیه من بیاساس است.
نام «آدمفروش» دریچه دید مخاطب را تغییر میدهد
در میز سینمای ایران، امیر قادری و رامتین شهبازی فیلم سینمایی «آدم فروش» ساخته محمود کلاری را نقد کردند.
رامتین شهبازی در ابتدای این بخش تصریح کرد: آقای کلاری یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان و فیلمبرداران ایران است. نام فیلم به عنوان یک پنجره بسیار در خوانش فیلم موثر است. من این فیلم را ۲ سال پیش با نام «تابستان همان سال» در جشنواره فجر دیدم و از فیلم بدم نیامد زیرا اسم فیلم بُعد شاعرانهای داشت. اسم «آدم فروش» ذهن مخاطب را به سمت داستان میبرد درحالی که آقای کلاری قصد تعریف کردن داستان نداشته است بلکه میخواست حال و هوایی را به مخاطب منتقل کند. یعنی نام فیلم زاویه دید مخاطب را تغییر میدهد. اگر قرار بود این فیلم را براساس حال و هوا بررسی کنیم میتوانست قابل قبول باشد اما به شدت ساده از کنار داستانگویی میگذرد.
امیر قادری اظهار کرد: محمود کلاری برای من بهترین مدیر فیلمبرداری تاریخ سینمای ایران است. آقای کلاری فیلم «سرب» مسعود کیمیایی و «درخت گلابی» داریوش مهرجویی را فیلمبرداری کرده است. در این فیلم نماهایی قرار دارد که مانند فیلم «سرب» و «درخت گلابی» است اما در آن فیلمها شاهکار و در «آدم فروش» یک صحنه کاملاً معمولی است. به این دلیل که مهم است برخی نماها چگونه در فضای کلی فیلم قرار بگیرد و چه جایگاهی پیدا کند. نماهای «آدم فروش» انرژی و قدرت بالایی ندارند.
موضع از بالا به پایین «آدم فروش»
شهبازی بیان کرد: نگاه کودکانه در سینما ایجاب میکند قاببندی و روایت با جهان کودک هماهنگ باشد. سینما پیوندی ناگسستنی با خاطره جمعی و شخصی دارد؛ با این حال، فیلمهایی با چنین ساختار گاهی میان روایت شاعرانه و ورود به پلات سردرگم میشوند. ذهن انسان خاطره را بیپیرایه به یاد میآورد و این دوگانگی چالشی برای سینمای مبتنی بر خاطره ایجاد میکند.
قادری عنوان کرد: یکی از نقدهای مهم «آدم فروش» این است که فیلم از خودمتشکری است. شما باید وقتی خاطراتتان را برای مخاطب تعریف میکنید، متواضع باشید. این فیلم از موضع بالایی روایت میشود. کارگردان نباید از موضع بالا به مخاطب و داستان نگاه کند زیرا این نگاه در کیفیت نهایی فیلم تاثیر میگذارد.
وی با اشاره به بازی خوب علی شادمان عنوان کرد: اگر «آدم فروش» یک ایده داشت، در روایت خیلی بهتر بود. علی شادمان امتیاز خوب این فیلم بود و میتواند در آینده بازیگر خیلی خوبی شود.
پرونده ویژه این قسمت از برنامه «اسکار، از دیروز تا امروز» نام داشت و با حضور سعید مستغاثی و امیر قادری برگزار شد.
در ابتدای این میز سعید مستغاثی بیان کرد: وقتی بحث شرکت در مراسم اسکار میشود گاهی مخاطبان آن را با جشنوارههایی مانند کن و ونیز اشتباه میکنند. جشنوارههای کن و ونیز همواره این ادعا را دارند که به فیلم و سینما جایزه میدهند اما اسکار هرگز این ادعا را نداشته است. در اولین مراسم اسکار بیانیهای صادر کردند و گفتند که به فیلمهای که تکنیک و فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی را بسط بدهند، جایزه میدهند یعنی اصلاً بحث سینما مطرح نیست. حتی قوانین جدید ۲۰۲۰ برای حضور اقلیتها و موضوعات جنسیتی و اجتماعی، ادامه همان مسیر تاریخی است و بسیاری از فیلمها و هنرمندان به دلیل رعایت نکردن این استانداردها از نامزدی محروم شدهاند.
وی افزود: فیلمها برای حضور در بخش اصلی اسکار باید حتماً به مدت حداقل ۷ روز در سینماهای لس آنجلس اکران شوند. حتی فیلمهای خارجی زبان نیز برای اینکه در بخشهای اصلی (کارگردانی، فیلمنامه و …) داوری شوند، باید در آمریکا اکران شوند. در چنین شرایطی انتخاب فیلم برای معرفی به اسکار نیز قواعد خود را دارد. ما نمیتوانیم در زمین والیبال، فوتبال بازی کنیم. وقتی ما یک تیم فوتبال داریم، نمیتوانیم این تیم را به فوتبال آمریکایی تبدیل کنیم.
«گذشته» اصغر فرهادی چگونه به اسکار معرفی شد
افخمی با اشاره به شرکت در هیئت انتخاب فیلم به اسکار گفت: من ۲ بار در هیئتهای انتخاب فیلم به اسکار شرکت کردهام. سالی که فیلم «گذشته» اصغر فرهادی انتخاب شد من طرفدار فیلم «دربند» بودم. با وجود اینکه همه قبول داشتند که «دربند» فیلم بهتری است اما به این دلیل که «گذشته» شانس بیشتری برای دریافت جایزه داشت، این فیلم را انتخاب کردند.
قادری بیان کرد: تاریخ اسکار در قرن ۲۰ با قرن ۲۱ کاملاً متفاوت است. در قرن ۲۰ قطعاً دلایل سیاسی و اجتماعی در اسکار موثر بوده است مثلاً فیلم «راکی» سال ۷۶ اسکار دریافت کرد و مایههای چپگرایانه در آن پررنگ شده بود. در قرن بیستم، اسکار بیشتر روی ارزشهای سینمایی تمرکز داشت و انتخابها دلایل غیرسیاسی هم داشت اما با ورود به قرن بیستویکم، معیارها تغییر کرده و سیاست و جامعهگرایی آشکارتر شده است. بنابراین، اختلاف نظر اصلی بین نگاه گذشته و امروز به نحوه تأثیر سیاست و معیارهای فرهنگی در انتخاب برندگان است.
افخمی تصریح کرد: فیلمسازی مانند هیچکاک هرگز جایزه اسکار نگرفت اما خودش کاملاً بلد بود که چگونه برای فیلمش تبلیغ کند درنتیجه نیازی به اسکار نداشت.
مستغاثی گفت: سال ۱۹۳۹ یا ۱۹۵۹ فیلم «بن هور» ۱۱ جایزه گرفت زیرا صنعتی و ایدئولوژیک بودن فیلمها برای اسکار خیلی اهمیت دارد.
اسکار همیشه تابع معیارهای فرهنگی و صنعتی آمریکا است
قادری بیان کرد: اسکار سال ۱۹۵۰ معیارهایی داشت و براین اساس اسکار دادن به «بن هور» قابل قبول است زیرا اسکار یک جایزه فنی است اما در سالهای اخیر فیلمهایی که اسکار گرفتند با هیچ معیاری قابل قبول نیستند.
افخمی تصریح کرد: فیلم «بن هور» توسط صهیونیستها سانسور شده بود اما اعضای آکادمی سعی کردند با اسکار دادن به فروش این فیلم کمک کنند.
مستغاثی با بیان اینکه انتخاب اسکار به تاثیر رسانهها بستگی دارد، عنوان کرد: انتخاب اسکار به تاثیر رسانهها هم خیلی بستگی دارد زیرا بعید است اعضای آکادمی تمام فیلمها را تماشا کرده باشند. از اواسط نوامبر فصل جوایز است و دهها مراسم جایزه توسط اتحادیههای مختلف برگزار میشود و جالب است که همه انتخابها از حدود ۱۵ تا ۲۰ فیلم فراتر نمیرود درحالی که جوایز مستقل از هم برگزار میشوند.
قادری تصریح کرد: وقتی فیلمی مانند «باربی» در ۱۰ فیلم برتر اسکار قرار میگیرد این دیگر سلیقه نیست بلکه به دلیل فساد یک سیستم است.
مستغاثی درباره هیئتهای انتخاب فیلم ایران به اسکار عنوان کرد: هیئتهایی که برای انتخاب فیلم ایران به اسکار انتخاب میشوند همه بیهوده هستند زیرا درباره چیزی دعوا میکنند که اصلاً وجود ندارد. ما معتقد هستیم که سینمای ایران قرار است پرچم فرهنگ و هنر کشور را در اسکار بالا نگه دارد درحالی که انتخابها با این مدعا برابر نیست. فیلم «فروشنده» به این دلیل اسکار گرفت که مخاطرات فرهنگهایی را نشان داد که با اصول و روش زندگی آمریکایی مقابله میکنند. همچنین این فیلم از انستیتوی دوحه حمایت میشد. درواقع «فروشنده» سبک زندگی ایرانی را زیر سوال میبرد.
امیر قادری در پایان این میز گفت: وقتی شانسی در اسکار وجود ندارد من نمی دانم در ایران دعوا سر چیست؟ درواقع هیاهو برای هیچ است.
«ماموریت غیرممکن» سوار بر کلیشههای مرسوم هالیوود
آرش خوشخو و رضا صدیق نیز در میز سینمای جهان به نقد و بررسی فیلم «ماموریت غیرممکن: روزشمار نهایی» پرداختند.
آرش خوشخو در ابتدای این میز بیان کرد: ما با یک فیلم ساعتی مواجه هستیم که یک سنت قدیمی و کلیشه مرسوم از جیمز باند و کریستوفر نولان است. همچنین با مساله پایان جهان توسط بمبهای هستهای در این فیلم مواجه هستیم که در فیلمهای خیلی زیادی وجود داشته است. ۴۰۰ میلیون دلار خرج «ماموریت غیرممکن» شده است و فعلاً به لحاظ تجاری در گیشه شکست خورده است. بسیار فیلم پرزحمتی است و حجم زحمت و خلاقیت برای این فیلم حیرت انگیز است.
رضا صدیق تصریح کرد: من اصلاً علاقهای ندارم که به این فیلم از زاویه سینمایی نگاه کنم زیرا وظیفه خود می دانم که این فیلم را سیاسی ببینم. اتفاقاً فیلمهایی از جنس «ماموریت غیرممکن» ابزارهای فرهنگی زمینه ساز استعمار آمریکا در جهان هستند. منظرگاه فیلم روی یکسری کلیشههای مرسوم هالیوود بنا شده است؛ همه جهان در این فیلم درحال نابودی هستند و هوش مصنوعی هم به پایان فیلم اضافه شده است.
وی افزود: از یک جایی به بعد ژانر اکشن سوخت فیلمهای قهرمان محور و نجات دهنده جهان برای گسترش نگاه استعماری آمریکا شده است. از فیلمهای مارول گرفته تا «ماموریت غیرممکن» کارکرد ناجی جهان دارند.
خوشخو بیان کرد: این ایده جدید نیست و از فیلمهای جیمز باند در ۱۹۵۲ این ایده وجود داشته است که آمریکاییها میخواهند دنیا را نجات دهند. امروزه دیگر به دلیل وجود شبکههای مجازی و تلویزیون توهمی نسبت به قدرت آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود ندارد و این نوع فیلمها صرفاً جنبه سرگرمی دارند.
این قسمت از برنامه «هفت» به زنده یاد علی حاتمی تقدیم شد.
false
true
https://paieshgar.ir/?p=216875
false
false