
بازنشستگی در صنعت بیمه؛ مأموریت غیرممکن!/ لابیهایی که حتی امضای وزیر اقتصاد را هم بیمه کردهاند!
اخبار بانک و بیمه پایشگر– با وجود ابلاغ صریح وزیر اقتصاد برای خداحافظی مدیران بازنشسته، صندلی برخی شرکتهای بیمه هنوز شاهد همان چهرههای قدیمی است، صندلیهایی که ظاهراً خاصیت چسبندگیشان از جنس سیاست است نه فوم!
نه بیمه مرکزی با عدمتأیید صلاحیت، نه قانون با صراحتش، هیچکدام نتوانستهاند این مدیران را از میزهایشان جدا کنند.
گویی بازنشستگی برای بعضیها نه پایان خدمت، که آغاز دورهای تازه از «مدیریت از نوع مادامالعمر» است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، ابلاغیه تازه وزیر اقتصاد درباره بازنشستگی کارکنان واجد شرایط، موجی از واکنشها را در نهادهای مالی و بیمهای بهدنبال داشت.
در ظاهر، سیاستی برای تزریق خون تازه به رگهای نظام مالی کشور است؛ اما در عمل، برخی مدیران باسابقه صنعت بیمه گویا این پیام را طور دیگری تفسیر کردهاند:
“جوانگرایی بله، اما از فردا؛ آنهم اگر صندلی ما باقی نمانده باشد!”
این در حالی است که بیمه مرکزی نیز طی ماههای اخیر، صلاحیت برخی از همین مدیران را تأیید نکرده، اما نامها همچنان پشت میزها باقی ماندهاند؛ شاید چون مهر «لابی قدرتمند» از همه مجوزها رسمیتر است.
در ساختار فنی صنعت بیمه، تجربه و دانش انباشته ارزشمند است، اما وقتی این تجربه تبدیل به «انحصار مدیریتی» میشود، دیگر کارکردش نه در خدمت سازمان بلکه در خدمت تداوم قدرت است.
بسیاری از این مدیران سالهاست که شاخصهای عملکرد شرکتشان رشد نکرده، ترکیب پرتفوها فرسوده مانده، و حتی نسبت خسارت به حق بیمه، از استانداردهای فنی فاصله گرفته است؛ اما همچنان در جلسات هیأتمدیره با همان شور سابق از «نوآوری» سخن میگویند!
گویا مفهوم نوآوری برای بعضیها یعنی «ابداع روشهای تازه برای نرفتن!»
واقعیت تلخ این است که صنعت بیمه ایران بیش از آنکه از کمبود جوان متخصص رنج ببرد، از «زیادیِ مدیران بازنشسته» آسیب میبیند.
مدیرانی که در تمام این سالها بهجای پرورش نسل بعد، صرفاً دایره نزدیکان خود را گسترش دادهاند و حالا هر تصمیم برای بازنشستگیشان، با چنان شبکهای از ارتباطات در هیأتهای مجامع و نهادهای ناظر روبهروست که اجرای سادهترین دستور اداری، به جنگی تمامعیار بدل میشود.
اکنون پرسش اساسی این است: وقتی وزیر اقتصاد به صراحت دستور داده، بیمه مرکزی هم بر عدم صلاحیت برخی مدیران تأکید دارد، اما هنوز تغییری در رأس شرکتها نمیبینیم، مشکل کجاست؟
شاید باید گفت در نظام مالی ما، بعضی صندلیها نه با پیچ و مهره، بلکه با «رابطه و نفوذ» به زمین دوخته شدهاند.
تا زمانی که نگاه از «مدیریت مادامالعمر» به «خدمت محدود و مسئولانه» تغییر نکند، هیچ بخشنامهای با امضای وزیر نمیتواند درِ خروج را به روی بازنشستگانِ همیشهمدیر باز کند.