
توافق ایران با امریکا و عربستان، عامل تاثیرگذار در تعدیل معادلات منطقه
ماریک فن / نشریه هیل (کنگره آمریکا)
اخبار بینالملل پایشگر- دولت ترامپ از زمان استقرار خود سیاست تعدیل رفتار منطقهای ایران را دنبال کرده است، اگرچه ترامپ و مشاوران جنگطلب او از درک یک حقیقت ساده و ناگزیر چشم پوشیدهاند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایشگر، نظام ایران و حتی بخش اعظمی از اذهان عمومی این کشور حمایت تهران از گروههای شیعه مقاومت را اولویت درجه یک برای امنیتملی این کشور در برابر تخاصم برخی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس میدانند که آمریکا آنها را به جدیدترین جنگافزارها مجهز ساخته است. بهعبارت دیگر هیچ سطحی از فشارهای اقتصادی قادر نخواهند بود رفتار ایران را تغییر دهند.
هدف نهایی مواضع تقابلگرایانه دولت آمریکا- متوقف ساختن حمایت ایران از مقاومت شیعه در منطقه- در فضای کنونی شاخ و شانه کشیدنهای نظامی، واقعگرایانه نیست. تلاشهای کنونی دولت ترامپ برای تعدیل رفتار ایران در منطقه محکوم به شکست هستند مگر آنکه واشنگتن گام در مسیر یک جنگ تمامعیار و فاجعهبار با ایران بگذارد.
مردم ایران حمایتهای محدود نظامی تهران از تنها متحد خود در منطقه (سوریه) را نه بهعنوان تلاش هژمونیک جمهوری اسلامی، بلکه یک عامل بازدارنده حیاتی در برابر دشمنان تا بندندان مسلح ایران در منطقه میدانند. دولت ترامپ با نادیده انگاشتن این واقعیت که گروههای شبهنظامی نقشی مهم در امنیتملی ایران ایفا میکنند، در واقع شکست قمار تعدیل رفتار تهران را تضمین میکند.
ایران اکنون خود را در میان کشورهایی میبیند که تخاصم تاریخی- ایدئولوژیکی با این کشور دارند و اغلب آنها نیز به لطف آمریکا تا بندندان مسلح شدهاند. بهعلاوه، سابقه رهبری کودتا در ایران توسط سازمان سیا که در سال ۱۹۵۳ رخ داد و سرنگونی دولت ملی را موجب شد و حمایتهای گسترده از رژیم صدام حسین در جنگ با ایران، در ذهن استراتژیک مقامات این کشور ریشه دوانده است.
به این ترتیب ترکیبی از دخالتهای خارجی، حملات نظامی و متحدان محدود در منطقه عواملی هستند که توجیه میکنند چرا ایران در گذشته بهدنبال فناوری هستهای بود و امروز نیز از گروههای نیابتی در منطقه بهعنوان یک اهرم فشار استفاده میکند.
بهعلاوه اعمال نفوذ از طریق بهکارگیری ظرفیت این گروهها تنها منحصر به ایران نیست. عربستان سعودی و متحدان آن در خلیجفارس از گروههای تروریستی سنی برای همین هدف استفاده کردند.
برخلاف گروههای سنی، محور مقاومت همپیمان با ایران در کل بهدنبال نیل به اهداف تعریف شده دولتی و سازمانی هستند.حادثه بمبگذاری سال ۱۹۸۳ در مقر تفنگداران نیروی دریایی در لبنان که به گروههای وابسته به ایران نسبت داده میشود در رسیدن تهران به هدف خود برای خروج نیروهای نظامی خارجی از لبنان موثر واقع شد.
دو دهه بعد نیز حملاتی که توسط همین گروهها علیه سربازان آمریکایی در عراق انجام میگرفت با هدف اقدامی پیشگیرانه در برابر حمله آمریکا به ایران انجام شدند. این حملات پس از خروج آمریکا از عراق توقف یافتند و تنها زمانی از سرگرفته شدند که ترامپ با امضای فرمانی خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد.
با حمله آمریکا به عراق، ایران فرصتی بیبدیل را برای توسعه نفوذ استراتژیک خود در منطقه تجربه کرد. جنگ کورکورانه دولت بوش، تهران را در موقعیتی قرار داد تا بتواند بزرگترین پیروزی ژئوپلیتیک خود را در طول تاریخ مدرن رقم بزند. یک دهه بعد، خطر فروپاشی دولت سوریه- تنها متحد واقعی ایران در منطقه- تهران را وادار ساخت تا حمایت خود را برای ممانعت از سرنگونی بشار اسد به این کشور اعلام کند.
در یک تلاقی ژئوپلیتیک مهم، حضور ایران در سوریه و عراق در راستای منافع آمریکا برای شکست داعش تعریف شد تا از ایجاد یک خلأ قدرت دیگر در خاورمیانه اجتناب شود. از همه مهمتر، مقاومت شیعه همواره نشان داده است که به یک رهبری سیاسی-مذهبی پاسخگو بودند و محدودیتهایی را درنظر میگیرد که چنین حالتی در گروههای نظامی سنی دیده نمیشود.
باتوجه به این حقیقت که تهران گروههای مقاومت را نوعی محافظ سیاسی و حیاتی برای امنیتملی خود میداند، تنها رهیافت باقیمانده برای تعدیل عملکرد منطقهای این کشور کاهش تنشها میان ایران با عربستانسعودی و آمریکا خواهد بود.
توافق با ایران برای کاهش تنشها میتواند موجب کاهش نیاز ایران به محور مقاومت منطقهای بهعنوان بازدارندگی استراتژیک شود. رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران نیز اگرچه باید با ضمانتهایی به متحدان آمریکا در منطقه همراه باشد اما از سوی دیگر مستلزم آن است تا واشنگتن متحدان خود را ملتزم به کاهش عملی خصومت علیه ایران کند./دنیای اقتصاد