×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
false
true
سندروم ایرانی…

سندروم ایرانی…

گروه یادداشت و تحلیل اجتماعی پایشگر: سمیرا فرخ‌ منش- در آگوست 1973 چند سارق به یکی از بانک‌های سوئد حمله کردند و طی آن چند نفر از کارمندان بانک را به گروگان گرفتند.
وقتی پای پلیس به ماجرا باز شد درگیری بالا گرفت. به همین خاطر گروگانگیران 4 کارمند را که 3نفر آنها مرد بودند و 1نفر زن، سپر بلای خود کرده و اینگونه پلیس را مجبور به توقف حملات کردند.
این گروگانگیری 6 روز طول کشید و در این روزها گروگان ها همچنان در دست دزدها اسیر بودند تا سرانجام پلیس مجبور به عقب نشینی شد و شلیک ها متوقف شده و سارقین هم دستگیر شدند.
تا اینجا، داستان شبیه بقیه داستان‌های سرقت در گوشه و کنار جهان بود. دزدانی که از دیگران سو استفاده می‌کنند و گروگان‌هایی که ساعت‌هایی پر از وحشت را می‌گذرانند و ثانیه شماری می‌کنند تا از مهلکه جان سالم به در ببرند.
اما یک اتفاق این قصه را با بقیه متفاوت کرد
پس از ختم ماجرا کم کم معلوم شد کارمندان بانک، به حمایت از سارقین پرداخته اند و نه تنها در دادگاه از آنان شکایتی نداشتند، بلکه شکایتنامه خود را علیه پلیس استکهلم تنظیم کردند و خواهان برخورد با آنها شدند!
این درحالی بود که هیچ تهدیدی از سوی گروگانگیران صورت نگرفته بود. اما پس ازمدتی روشن شد افرادی که به گروگان گرفته شده اند، دچار نوعی وابستگی عاطفی به گروگانگیران خود شده‌اند و میل زیادی به طرفداری و حمایت از آنان دارند. تا جایی که حتی خانم کارمند بانک، بعدها با یکی از گروگانگیران که اتفاقا سردسته سارقین هم بود، ازدواج کرد!
روانشناسی که این جریان را دنبال می‌کرد، نام آن را “سندرم استکهلم” گذاشت. از آن زمان اختلالات این‌چنینی به این نام خوانده می‌شوند.
ما زمانی به سندرم_استکهلم دچار می‌شویم که با آزاردهنده /اذیت کننده/ تحقیرکننده/ و هر فرد یا پدیده ای که به جسم و روان و حرمت و حقوق ما آسیب می‌رساند، احساس همدردی کرده یا به او حق بدهیم یا با او همراه شویم.
آثار اختلال سندرم استکهلم را در حوزه های بسیاری می توان دید.
مثلا در زنی که از سمت همسر مورد آزار قرار می‌گیرد اما همچنان آسیب های جسمی/روانی او را در ذهن خود توجیه می‌کند.
یا نیروی کاری که مورد حق کشی از سمت رییس خود قرار می‌گیرد اما معتقد است این مسایل طبیعی ست و حق با بالادستی اوست.
یا شهروندی که حقوق او در حوزه ای لگدمال شده، اما حق را به سازمان/یا تصمیم‌گیرنده مورد نظر می‌دهد و معتقد است: حتما چیزی می‌داند/احتمالا خیر ما را در آن می‌بیند/ مقصر او نیست/شرایط مجبورش کرده و…
اگر نگاهی به اطراف بیندازیم جلوه های زیادی از بروز سندرم استکهلم را در دور و نزدیک خود می‌بینیم.

false
true
false
false

true