غیبت پرسشبرانگیز خسروشاهی در دل فاجعه بندرعباس!
یادداشت و تحلیل پایشگر– در حالیکه دود انفجار بندرعباس هنوز فرو ننشسته بود، غیبت رئیسکل بیمه مرکزی در نشست ستاد بحران با حضور رئیسجمهور، سؤالاتی جدی درباره مسئولیتپذیری در قلب صنعت بیمه برانگیخت.
در روزی که دود حادثهی انفجار بندرعباس هنوز در آسمان شهر موج میزد و نگاهها در جستوجوی مسئولان و امید بودند، جای خالی رئیسکل بیمه مرکزی در نشست ستاد بحران با حضور رئیسجمهور، بیش از خود حادثه، سؤالاتی بیپاسخ بر جای گذاشت؛ غیبتی که نه تنها غیرمنتظره، بلکه برای صنعت بیمه، نگرانکننده و تأملبرانگیز بود.
در میانهی تلخی انفجار بندرعباس که چشمها بهدنبال مرهمی از سوی نهادهای مسئول بود، غیبت پرسشبرانگیز رئیسکل بیمه مرکزی، پرویز خسروشاهی، در نشست ستاد بحران با حضور رئیسجمهور، بیش از هر چیز سکوتی سنگین و سرد را بر دوش صنعت بیمه کشور نهاد.
جای خالی او در حالی محسوستر بود که مدیران ارشد صنعت بیمه، از جمله مدیرعامل بیمه البرز و برخی مدیران بیمه مرکزی، حضوری بموقع و مؤثر در صحنه داشتند و در پی برآورد خسارات و چارهاندیشی بودند.
بیمه، در بزنگاه بحرانها، نه فقط نهادی مالی بلکه پناهی روانی برای آسیبدیدگان است؛ و آنکه بر رأس هرم این نهاد ایستاده، میبایست خود نخستین کسی باشد که در خط مقدم پاسخگویی و دلجویی حاضر میشود.
غیبت خسروشاهی در ستاد بحران، آنهم در بحرانی با این ابعاد ملی، نه یک خطای ساده بلکه نشانهای نگرانکننده از فقدان درک موقعیت و اولویتهای سازمانی است.
این اتفاق را نمیتوان تنها بهانهای برای انتقاد شخصی دانست، بلکه زنگ خطریست برای ساختاری که هنوز در درک مسئولیت اجتماعی خود به بلوغ نرسیده است.
تناقض جایی آشکارتر میشود که چندی پیش، همین مقام عالیرتبه، بیهیچ ضرورتی اورژانسی، در سفری غیررسمی به برخی استانهای جنوبی و غربی کشور رفته بود.
حضوری که نه با هدف بحرانزدایی بلکه در قالب بازدیدی فرمالیته از دفاتر نمایندگی بود.
چطور ممکن است در آرامش، برای سفر وقت باشد اما در آشوبِ نیاز، صندلی ستاد بحران خالی بماند؟
این تناقض، در حافظهی عمومی و تاریخ صنعت بیمه باقی خواهد ماند، اگر توضیحی شفاف و قابلقبول ارائه نشود.
در نهایت، چنین رویدادی باید نقطهی عطفی باشد برای بازنگری در رویکرد مدیریتی سازمان بیمه مرکزی.
سازمانی که در روزگار بحران، باید سنگر اعتماد مردم باشد نه غایب بزرگ ماجرا.
رئیسکل بیمه مرکزی باید دریابد که مسند او صرفاً جایگاهی فنی یا اجرایی نیست، بلکه صحنهایست برای نمایش تعهد، حضور، و مسئولیت.
و این نمایش، در روز حادثه، بیتماشاگر و خالی از بازیگر اصلی ماند.