
پیچ تحولات در نماز جمعه تهران با استعفای صدیقی/ نشانههایی از بازخوانی نقش منبر در سپهر سیاست ایران
اخبار سیاسی پایشگر– کنارهگیری آیتالله صدیقی از امامت جمعه تهران و پذیرش آن از سوی رهبر انقلاب، فضای تازهای در یکی از مهمترین تریبونهای رسمی کشور گشود.
این تغییر در ظاهر، یک جابهجایی معمول به نظر میرسد، اما در باطن میتواند حامل پیامهایی فراتر از انتقال مسئولیت باشد.
نشانههایی از بازنگری آرام و تدریجی در شیوههای ارتباط با جامعه، شاید در حال شکلگیری است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، استعفای آیتالله صدیقی از امامت جمعه تهران و موافقت رهبر انقلاب با این درخواست، نهتنها یک تحول شخصی و اداری تلقی میشود، بلکه میتواند بهعنوان نشانهای از آغاز بازنگری در ساختارهای حوزوی-سیاسی کشور نیز تفسیر شود.
جایگاه نماز جمعه تهران، بهعنوان تریبونی راهبردی برای جهتدهی به افکار عمومی، نقش کلیدی در انتقال پیامهای کلان نظام داشته و هرگونه تغییر در چهرهی آن، بازتابهای نمادین و عملی گستردهای به همراه دارد.
استعفای صدیقی در زمانی صورت میگیرد که اعتماد عمومی نسبت به برخی چهرهها دچار فرسایش شده و تقاضا برای نیروهای تازهنفس و واقعبینتر در حال افزایش است.
از منظر سیاسی، این کنارهگیری میتواند زمینهساز تجدیدنظر در چیدمان نخبگان حاکمیتی باشد.
بهویژه اگر گزینه جایگزین برای امامت جمعه، فردی با رویکردی جوانتر، واقعبینتر و پاسخگوتر باشد، میتوان آن را گامی در مسیر اصلاح نرم حاکمیتی تلقی کرد.
در غیر این صورت، صرف تغییر افراد بدون تحول در رویکردها و ساختارها، احتمالاً اثر محدودی خواهد داشت.
در فضای سیاسی امروز ایران، تغییر چهرهها هنگامی معنادار میشود که با بازتعریف نقشها، تقویت شفافیت، و گشودگی به گفتوگوی ملی همراه باشد.
از منظر ساختاری، استعفای صدیقی میتواند نقطه عزیمت برای بررسی گستردهتر نقش نهاد نماز جمعه و جایگاه آن در حکمرانی دینی-سیاسی باشد.
در شرایطی که نسل جدید کمتر با خطابههای رسمی و یکسویه ارتباط برقرار میکند، بازنگری در فرم و محتوای نماز جمعه، از جمله تأکید بر رویکردهای اجتماعی، عدالتمحور و تحلیلیتر، میتواند مشروعیت این نهاد را احیا کند.
این تحول همچنین ممکن است به بازتعریف رابطه حوزه علمیه با قدرت سیاسی منجر شود؛ رابطهای که در سالهای اخیر بارها مورد نقد واقع شده است.
در نهایت، این رویداد اگرچه ظاهری محدود به تغییر یک مسئول دارد، اما میتواند بخشی از نشانههای یک فرآیند آرام اما تدریجی برای بازسازی نهادهای سیاسی و دینی کشور باشد.
چنین استعفاهایی تنها در صورتی به اصلاحات عمیقتر منجر خواهند شد که نهادهای بالادستی، این فرصت را برای بازاندیشی در نحوه مواجهه با مطالبات جامعه، ساختار تصمیمگیری، و پاسخگویی به چالشهای مزمن اجتماعی غنیمت بشمارند.
در غیر این صورت، این تغییر نیز مانند بسیاری از استعفاهای گذشته، در حد یک جابهجایی تشریفاتی باقی خواهد ماند.