ابرها را نشانه میرویم، اما آسمان با ما همراه نیست/ وقتی نبود زیرساخت و مدیریت، باران را هم از ما دریغ میکند
اخبار اقتصادی پایشگر– در سرزمینی که هر قطره باران با دعا همراه است، فناوری بارورسازی ابرها هنوز در سایه بیبرنامگی مانده است.
ایران، بهجای مدیریت منابع، همچنان آب را در قالب محصولات کشاورزی صادر میکند و بحران را عمیقتر میسازد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، بارورسازی ابرها در ایران نه به دلیل نبود فناوری، بلکه بهخاطر نبود سیاستگذاری پایدار، مدیریت علمی منابع و اولویتبندی نادرست، به راهحلی ناکارآمد بدل شده است.
در کنار آن، صادرات بیرویه آب مجازی، بحران را تشدید کرده است.
در حالیکه بسیاری از کشورها از بارورسازی ابرها بهعنوان مکملی برای مدیریت منابع آبی استفاده میکنند، در ایران این فناوری بهدلیل نبود زیرساختهای علمی، ضعف در پایش اقلیمی، و نگاه پروژهمحور و مقطعی، نتوانسته به راهکاری مؤثر بدل شود.
بارورسازی تنها زمانی نتیجهبخش است که ابرهای واجد شرایط در منطقه حضور داشته باشند؛ اما در ایران، بهدلیل تغییرات اقلیمی، تخریب پوشش گیاهی، و افزایش دمای منطقهای، این ابرها بهندرت شکل میگیرند یا در زمان مناسب شناسایی نمیشوند.
در نتیجه، اجرای این طرحها بیشتر جنبه تبلیغاتی یافته تا اثربخشی واقعی.
اما چرا ایران به این نقطه رسیده است؟ پاسخ در ترکیبی از سوءمدیریت منابع، اولویتدادن به توسعه کشاورزی پرمصرف در مناطق خشک، و بیتوجهی به هشدارهای اقلیمی نهفته است.
طی دهههای اخیر، سیاستهای آبی کشور نه بر مبنای اقلیم، بلکه بر اساس فشارهای اقتصادی و سیاسی تنظیم شدهاند.
سدسازیهای بیرویه، توسعه کشاورزی در مناطق کمآب، و نبود برنامه جامع بازچرخانی آب، باعث شدهاند تا حتی فناوریهایی مانند بارورسازی نیز در بستر نامناسب، ناکارآمد شوند.
در این میان، مفهوم «آب مجازی» بهمثابه زخمی پنهان بر پیکر منابع آبی کشور عمل میکند.
ما در حالی هندوانه، گوجهفرنگی، و محصولات پرآببر را صادر میکنیم که برای تولید هر کیلو از این محصولات، صدها لیتر آب مصرف میشود.
این یعنی صادرات آب، نه صادرات کالا.
در شرایطی که بسیاری از استانها با تنش آبی شدید مواجهاند، ادامه این روند نهتنها غیراخلاقی، بلکه از منظر اقتصادی نیز فاقد توجیه است.
صادرات آب مجازی بدون محاسبه هزینه-فایده، به معنای واگذاری منابع حیاتی به بهای ناچیز است.
در نهایت، بارورسازی ابرها اگرچه میتواند بخشی از راهحل باشد، اما در غیاب اصلاحات ساختاری در مدیریت منابع آب، بازنگری در الگوی کشت، و توقف صادرات آب مجازی، تنها به سرابی دیگر در بیابان بحران بدل خواهد شد.
ایران نیازمند یک سیاست آبی ملی است که نه بر اساس پروژههای نمایشی، بلکه بر پایه داده، اقلیم، و منافع بلندمدت ملی طراحی شده باشد.
در غیر این صورت، هر قطره باران هم، پیش از رسیدن به زمین، در طوفان بیتدبیری گم خواهد شد.


