زمزمه تغییر از بلندای حاکمیت/ «رضایت مردم»؛ کلید واژهای برای بازگشت به اصل جمهوریت
اخبار اجتماعی پایشگر: رها دربند– در میان زمزمههای خاموش نارضایتی و نگاههای پرسشگر مردم، یک جمله از علیاکبر ولایتی همهچیز را تکان داد: «محور قرار دادن رضایت مردم».
آیا این نوای تحول است یا تنها انعکاسی از دغدغههای دیرینه؟
در دل این واژهها، شاید نوید فصلی تازه نهفته باشد؛ فصلی که مردم، نه تماشاگر، بلکه بازیگر اصلی آن باشند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، در گرمای روزهای پرخبر کشور، انتشار توییتی از سوی علیاکبر ولایتی، مشاور باسابقه و معتمد رهبر انقلاب، بار دیگر نگاهها را به تحولات در حال وقوع در ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور معطوف کرد.
آنجا که او نوشت: «محور قرار دادن رضایت مردم»، نه فقط یک جمله کوتاه، بلکه پیامی پُرمعنا بود برای افکار عمومی؛ پیامی که بوی تحول میدهد، نسیم تغییر را به جان جامعه مینشاند و نوید بازنگری در مناسبات حاکم و مردم را میدهد.
زمان و مکان انتشار این پیام بیدلیل نیست. کشور در موقعیتی حساس ایستاده است؛ جامعه در حال عبور از بحرانهای معیشتی، اقتصادی، و گسلهای فرهنگیست، و در چنین وضعیتی، بیان چنین موضعی از جانب چهرهای همچون ولایتی ـ که هم در بدنه حاکمیت ریشه دارد و هم در سیاست خارجی و داخلی سابقهای طولانی دارد ـ حامل نشانهای از بازنگری در نگرش بالا به پایین و شروع دورانی تازه از مردممحوری است.
این سخن، نه شعار، بلکه شاید نشانهای از شنیدهشدن صداهاییست که سالها در حاشیه مانده بودند.
اگر قرار باشد محور تصمیمات، رضایت مردم باشد، آنگاه نگاهها باید به سمت بازتعریف رابطه ملت با دولت برگردد.
آنچنانکه مردم تنها شنوندهی تصمیمات نباشند، بلکه نقشآفرین، مشارکتجو و حتی نقاد تصمیمسازان باشند.
این تغییر رویکرد، مستلزم شجاعت در پذیرش کاستیها، بازگشت به عدالت اجتماعی، شفافسازی سیاستها، و فراهمکردن بستر گفتوگو با همه اقشار جامعه است.
تغییری که اگر صادقانه باشد، امید اجتماعی را که در سالهای اخیر رو به افول بوده، دوباره احیا خواهد کرد.
چالشها کم نیستند؛ از وضعیت معیشت و بیکاری جوانان گرفته تا شکافهای نسلی، کاهش اعتماد عمومی و مهاجرت نخبگان.
اما اگر حاکمیت حقیقتاً بخواهد رضایت مردم را محور قرار دهد، ناگزیر است به سراغ اصلاح رویهها برود: آزادیهای مدنی را محترم بشمارد، اقتصاد را از چنگال فساد و رانت نجات دهد، و بگذارد رسانهها و دانشگاهها آزادانه تپش جامعه را بازتاب دهند.
بدون اینها، هیچ تغییری واقعی نخواهد بود، و رضایت مردم تنها به شعاری روی دیوار تبدیل میشود.
در نهایت، این توییت میتواند آغازی بر صفحهای تازه باشد؛ اگر به جای برخوردهای نمادین، اقدامات ملموس و مردمی در دستور کار قرار گیرد.
اکنون نه زمان تکذیب صدای مردم، بلکه زمان شنیدن، درک کردن و با مردم بودن است.
اگر حاکمیت به این فهم رسیده باشد که مردم، نه دشمن بلکه ستونهای اصلی کشورند، پس باید در عمل، خواستههای مشروع آنان را پاس داشت.
امید آنکه این «تغییر در راه» نه صرفاً در واژگان، که در زیست واقعی جامعه ظهور یابد.



