مذاکره و بازگشت دیپلماسی با طعم تهدید؛ ایران و آمریکا در آستانه توافق یا تقابل؟
اخبار سیاسی پایشگر– تحلیل فنی و سیاسی روابط ایران و آمریکا، بهویژه در پرتو موضع جدید نماینده ویژه ترامپ، مستلزم بررسی دقیق چند مؤلفه کلیدی است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پایشگر، تغییر رویکرد در واشنگتن، مواضع داخلی در ایران، فضای بینالمللی، ساختار تحریمها، جایگاه مسائل هستهای، و در نهایت چشمانداز بلندمدت روابط دو کشور، از جمله این مولفههای مهم است.
گزارش والاستریت ژورنال و نکاتی که از اظهارات ویتکاف برداشت شده، نشانههایی از انعطافپذیری تاکتیکی جناح ترامپ در برخورد با ایران دارد که بهشدت با مواضع پیشین مانند فشار حداکثری تفاوت دارد.
نخست، اظهارات ویتکاف درباره ضرورت «برطرف کردن سوءتفاهمها» و تمرکز بر «راستیآزمایی» به جای توقف غنیسازی، گویای تغییر تاکتیک است.
تأکید او بر مواد هستهای – نه ظرفیت و نه تسلیحات – نشان میدهد جناح ترامپ احتمالاً آماده پذیرش واقعیتهایی مانند استمرار غنیسازی در ایران است، به شرط آنکه ضمانتهای شفاف درباره عدم انحراف به سمت سلاح هستهای وجود داشته باشد.
این موضع، گرچه هنوز به صراحت سیاست رسمی اعلام نشده، از مواضع سختگیرانهای مانند «غنیسازی صفر» فاصله دارد.
دوم، طرح احتمالی برای لغو تحریمهای اولیه، اگرچه به صورت تلویحی مطرح شده، نشانهای از بازگشت به مسیر مذاکره است.
تحریمهای اولیه که پیش از برجام و عمدتاً به بهانههای هستهای و تروریسم وضع شده بودند، ستون فقرات سیاست فشار اقتصادی علیه ایران هستند.
برداشتن این تحریمها، حتی به صورت موقت یا مشروط، نشانگر آن است که تیم ترامپ دنبال بستهای جدید و انعطافپذیر برای چانهزنی است، نه صرفاً تهدید به جنگ.
سوم، در فضای داخلی ایران نیز تغییراتی در حال رخ دادن است.
بخشی از نخبگان سیاسی، بهویژه در بدنه دولت، به دنبال گشودن راههای تنفس اقتصادی و تعاملات کنترلشده با غرب هستند.
در مقابل، جریانهای تندرو بر مقاومت و توسعه برنامههای بومی تأکید دارند.
در صورت چرخش محسوس سیاست آمریکا، جناحهای میانهرو در ایران میتوانند وزن بیشتری در تصمیمسازیها کسب کنند، بهویژه اگر لغو تحریمها ملموس و سریع باشد.
چهارم، در سطح بینالملل نیز آمریکا تحت فشار متحدان اروپایی و حتی برخی نهادهای اقتصادی است تا رویکردی متعادلتر در قبال ایران اتخاذ کند.
استمرار تحریمهای یکجانبه، در کنار بحرانهای جهانی دیگر مانند جنگ اوکراین، انرژی، و رقابت با چین، واشنگتن را به سمت کاهش تنش با تهران سوق داده است.
از این منظر، طرح ویتکاف با منافع عملی آمریکا همخوانی دارد، حتی اگر در سطح رسانهای با لفاظیهای تند ترامپ همراه شود.
پنجم، باید توجه داشت که ترامپ در گذشته نیز به مذاکره و معامله بهعنوان اهرمهای قدرت نگاه میکرد.
اکنون نیز میتوان انتظار داشت که از گزینه جنگ صرفاً بهعنوان ابزار فشار روانی استفاده کند و در نهایت به دنبال معاملهای پرسروصدا و تبلیغاتی باشد.
طرح لغو تحریمهای اولیه بخشی از این سناریو برای رسیدن به توافقی با امتیازات متقابل خواهد بود.
در جمعبندی، چشمانداز روابط ایران و آمریکا با توجه به نشانههای جدید، میتواند به سمت کاهش تنش و احیای مسیر دیپلماسی با حفظ خطوط قرمز دو طرف پیش رود.
هرچند هنوز فاصله زیادی با توافق نهایی وجود دارد، اما انعطافپذیری در هر دو سوی معادله، بهویژه در سطح تکنیکی و نظارتی، میتواند بستری برای توافقهای مرحلهای فراهم کند.
کلید این مسیر، اعتمادسازی و ارائه ضمانتهای واقعی در چارچوبهای فنی است، نه صرفاً لفاظیهای سیاسی.