مشاوران بیمهای، نور چشم آقایان خاص یا حیات خلوت مدیران ارشد/ رواندرمانی سازمانی با حقوقهای آن چنانی صنعت بیمه را بهم ریخته است
اخبار بانک و بیمه پایشگر– اﻓﺰاﯾﺶ رﻗﺎﺑﺖ میان سازمانها و بنگاههای تجاری موجب شده که هزینه تصمیمات اشتباه برای نهادهای اقتصادی همچون شرکتهای بیمه افزایش قابل ملاحظهای داشته باشد.
به گزارش خبرنگار بانک و بیمه پایگاه خبری تحلیلی پایشگر، یکی از پستهای حساس و پردردسر در ادارات دولتی و خصوصی، پست مشاوره است که معمولا مدیران ارشد با بکارگیری افراد متخصص در امور مربوط میکوشند از دانش و تخصص آنها برای حل مشکلات سازمانی خود بهره گیرند.
معمولا در سازمانهای اقتصادی هنگامی که جبران هزینههای وارده صرفه اقتصادی نداشته باشد؛ بسیاری از فعالیتها که امکان انجام آن توسط متخصصین بیرونی با کیفیت قابل قبول وجود دارد، به بیرون از سازمان واگذار میشوند.
مشاوره رابطهای است بین دو فرد یا سازمان و یا یک یا چند نفر با بنگاههای اقتصادی و تجاری که در آن، یکی میکوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل سازگاری و انطباقی کمک کند. امروزه بحث مشاوره در حوزههای مختلفی همچون علوم انسانی، فنی، متدلوژی تولید، خانواده، تحصیل و… به امری بدیهی و الزامی تبدیل شده است.
امروزه حرفه مشاوره در کشورهای اروپایی به اوج شکوفایی خود رسیده است به نحوی که هر سازمان یک مشاور ارشد و حداقل چندین مشاور تخصصی در حوزه هایی همچون مالی، اداری، تولید، بازرگانی، بازاریابی، برند و حتی مسایل حقوقی و روابط کار و کارفرمایی دارد.
مشاورین نگاهی سیستمی از خارج به داخل داشته و به مسایل از زاویه دیگری مینگرند که صاحبان مشاغل و یا افراد دارای مسئله به سبب مشغله فکری، ذهنی و همچنین درگیری با عناصر اصلی مسئله، به درستی نمیتوانند مشاهدات لازم را داشته، تشخیص و تفکیک لازم را اعمال نمایند.
پر واضح است که مشاورین موفق، ترکیبی از دانش، تخصص، تجربه کاری و اطلاعات جانبی خویش را به کار میگیرند تا نه تنها به روشی علمی بلکه با متدی عملی و اجرایی مسئله را حل و یا از بروز مسائل آتی در سازمان جلوگیری نمایند. اما این امر در سازمانهای اقتصادی کشور همچون شرکتهای بیمه داخلی با سایر کشورها تفاوتهای ماهوی زیادی دارد که موشکافی در آن به منزله ورود به حیات خلوت برخی از مدیران ارشد صنعت بیمه خواهد بود.
مشاور در حوزه علوم مدیریتی و سازمانی هنگامی میتواند مدعی تخصص باشد که در خصوص کسب و کار، فرآیندهای تولیدی، نوع بازار و مشتری، فرهنگ بازار هدف، رویههای مرسوم در کسب وکار و … اطلاعات دقیق و بروزی داشته باشد، همین امر باعث شده تا مشاورینی که خود تجربه مدیریت، کارفرمایی، تولید و… را دارند در رشته کاری خود موفقتر از مشاورینی باشند که صرفاً تحصصی آکادمیک داشته و اغلب تخصصهای خویش را بومی نکردهاند. با این توصیف، مشاوره مدیریتی و سازمانی نوعی رواندرمانی سازمانی است که در گامهای بعدی و در صورت موفقیت در مشاوره خود، به بازپروری سازمانی میپردازد.
با این تفاسیر پست مشاوره از اهمیت فراوانی برای حفظ پویایی و حیات اقتصادی شرکتهای بیمه برخوردار است. مشکل اساسی حاکم در برخی شرکتهای بیمه اما وجود مشاور نیست بلکه استخدام مشاور در سازمان با هدف کمک مالی و یا استفاده از رانت اطلاعاتی وی در جاهای دیگر است که صنعت بیمه را دستخوش مسایل فراوانی کرده است.
متاسفانه اکنون در صنعت بیمه کارکنان و بعضا مدیرانی که با خط فکری مدیران ارشد این صنعت زاویه دارند، به جای خروج از آن شرکت و ارائه مشاوره به سازمانهای دیگر، در سازمان سابق خود ماندگار شده و همان مزایا و حقوق پستهای مدیریتی سابق خود را دریافت میکنند، آن هم بدون هیچ زحمت و عملکرد خاص! والبته با سفارش افراد خاصتر!
شاید در وهله اول میزان حقوق دریافتی این مشاوران و نورچشمیهای مدیران ارشد در ظاهر به چشم نیاید، اما با کنکاش مختصری در صورتهای مالی و استخراج تعداد افراد بکار گرفته شده و حقوق آنها میتوان به ارقام قابل توجهی دست یافت که از حقوق چندین کارمند معمولی این شرکتها نیز فراتر میرود.
جالبتر اینکه، افراد بکار گرفته شده معمولا فاقد تخصصهای لازم در پست محوله هستند و اگر هم از این خصیصه برخوردار باشند، برای مدیران ارشد تفاوت چندانی ندارد، زیرا از آنها اصلا استفاده نمیشود و فقط ماه به ماه منتظر میمانند تا حقوقشان را دریافت کنند.
بحث تبعیض و قومیت گرایی در صنعت بیمه که سالهاست ادامه دارد، متاسفانه تار و پود این صنعت را به هم ریخته، به طوری که فلان شخص که قبلا مدیر مجموعهای بوده و اکنون به دلایلی در پست مشاوره نشسته، همچنان حقوق مدیریتی خود را بدون انجام کار خاصی میگیرد و هیچ نظارتی هم بر این روند وجود ندارد.
بسیاری از افراد بکار گرفته شده متاسفانه یا قرابت فامیلی با آقایان خاص دارند و یا همشهری و هم استانی آنها محسوب میشوند و همین امر هم علاوه بر سرخوردگی سایر کارکنان فعال و زحمتکش صنعت بیمه، به جو ناآرام در شرکت و گسترش شایعات درون سازمانی منجر خواهد شد.
این مساله آنقدر بغرنج شده که حتی سیستم مدیریتی را با خطر امکان جابجایی پرسنل مواجه کرده است. برخی مشاوران معمولا به هر دلیلی ممکن است برای نزدیک شدن به پست های حساس مدیریتی و نشستن بر آنها زیر پای مدیران مربوطه را خالی کنند و از این طریق نظام سازمانی را با چالش تغییر نابهنگام روبرو کنند. با این نگاه سازمانی، بسیاری از کارکنان دید مناسبی نسبت به مشاور ندارند و وجود آنها را مخل عملیات سازمانی قلمداد میکنند.
با توجه به نکات ذکر شده به نظر میرسد نهادهای ناظر و مدیران نظارتی باید توجه و تمرکز خود را در این حوزه بیشتر کنند تا جلوی تبعیضهای ناروا گرفته شده و یا حداقل در میزان حقوق و دستمزد مشاوران تجدید نظر شود تا از این طریق اعتماد و اطمینان از دست رفته کارکنان خدوم صنعت بیمه بار دیگر بازگردد.
این مساله متاسفانه آنقدر در صنعت بیمه سر و صدا راه انداخته که معمولا بین کارکنان، این جمله زبان به زبان میچرخد” خوش به حال فلانی، نه مدیره و نه کار میکنه، آخر ماه هم کلی حقوق میگیره!”
رفیق و رفیق بازی در صنعت بیمه جایی ندارد و مبنای دریافت حقوق باید کارآیی و سنجش عملکرد باشد، نه وابستگی فامیلی و استانی برخی آقایان خاص! دود حاصل از این روند به چشم همه فعلان صنعت بیمه خواهد رفت.